در اینجا یک فرض اساسی وجود دارد که بسیاری از ما در مورد رابطه جنسی انجام میدهیم که اغلب باعث ایجاد تصورات نادرست زیادی در مورد اینکه چرا به جنسیت/عشق مورد نظر خود نمیرسیم، میشود. مردان تمایل دارند این فرض را داشته باشند که رابطه جنسی خود یک نیاز است، صرف نظر از اینکه از چه کسی (یا چه چیزی) میآید. زنان تمایل دارند تصور کنند که رابطه جنسی فقط میتواند نوعی صمیمیت/عشق باشد. هر دوی اینها اشتباه هستند و هر دو فرض افراد زیادی را در روابط خود دچار مشکل میکنند. اما برای توضیح علت، نیاز به توضیح نیازهای روانی داریم.
رابطه جنسی و نیاز روانی
نیازها و راهبردهای روانشناختی
همه انسانها نیازهای اساسی روانی دارند. اگر نیازهای روانی خود را برآورده نکنیم، گاهی به شدت آسیب میبینیم. درست همانطور که برای زنده ماندن به غذا، سرپناه و خواب نیاز داریم، همچنین باید نیازهای روانی خود را برآورده کنیم تا از نظر روانی سالم و پایدار بمانیم. روانشناسان تعدادی از نیازهای روانشناختی را مطالعه کرده اند، اما شما واقعاً میتوانید آنها را به چهار نیاز اساسی محدود کنید: امنیت، عزت نفس، استقلال و ارتباط.
برای اینکه افراد شاد و باثباتی باشیم، باید هر چهار مورد از این نیازها را به طور مداوم برآورده کنیم. اگر این نیازها را برآورده نکنیم، ذهن ما در واقع شروع به منطقی کردن راههایی برای برآورده کردن آنها میکند، حتی به بهای سلامت جسمی یا روانی ما. یا اگر کسی هرگز نتواند نیاز خود به احترام را برآورده کند، دچار افسردگی مزمن میشود و گاهی دست به خودکشی میزند. اگر کسی هرگز نیاز خود به خودمختاری را برآورده نکند، در حالت همبستگی یا درماندگی آموخته شده قرار میگیرد.
علاوه بر نیازهای روانشناختی، ما راهبردهای روانشناختی و اجتماعی برای رفع این نیازها داریم. برخی از استراتژیها انتزاعی و برخی آشکار هستند. به عنوان مثال، ورزش نیازهای ما را برای ارتباط برآورده میکند، و اگر برنده شویم، برای احترام. یک خانواده سالم میتواند نیازهای ارتباط، احترام و امنیت ما را تامین کند. یادگیری هنرهای رزمی میتواند نیازهای ما برای امنیت و احترام را برآورده کند. خوب شدن در ریاضیات برای تحت تأثیر قرار دادن معلم میتواند نیاز ما به احترام را برآورده کند. آزمایش مواد مخدر میتواند نیاز ما به استقلال و ارتباط را برآورده کند و همینطور ادامه دارد.
اگر مصرف پروبیوتیک برایتان مهم است اینجا را بخوانید
رابطه جنسی یک استراتژی است که ما برای رفع نیازهای روانی خود از آن استفاده میکنیم و نه یک نیاز. چگونه این را بدانیم؟ زیرا هیچ مدرکی مبنی بر اینکه تجرد یا غیرجنسی بودن واقعاً از نظر جسمی یا روانی ناسالم است وجود ندارد. شما به دلیل نداشتن رابطه جنسی کافی نمیمیرید. در واقع، خطرات زیادی برای سلامتی به دلیل رابطه جنسی وجود دارد. حتی میتوان استدلال کرد که عدم داشتن رابطه جنسی فواید روانی و سلامتی دارد.
حالا، من نمیگویم که نباید رابطه جنسی داشته باشیم. در واقع، رابطه جنسی عالی است. سکس عالیه سکس ما را شادتر و سالمتر میکند. من به سادگی اشاره میکنم که این یک نیاز زیستی/روانی نیست، بلکه صرفاً یک انگیزه دیگر است.
از سوی دیگر، اگر نیازهای روانشناختی برای مدت طولانی برآورده نشوند، ما را از نظر جسمی و روانی کلافه خواهد کرد. افراد برای برآوردن نیازهای خود دچار روان رنجوری، اعتیاد و حتی هذیان میشوند. تحقیقات نشان میدهد که انزوای اجتماعی مضرتر از اعتیاد به الکل یا سیگار است. افسردگی و استرس با انواع مسائل بدنی وحشتناک مرتبط هستند. هیچ کس هرگز خود را نکشته چون بیش از حد شاخ بود. آنها این کار را به دلیل عدم ارتباط یا عزت نفس انجام میدهند.
ایده رابطه جنسی به عنوان یک استراتژی برای برآوردن نیازهای روانی برای بسیاری عجیب به نظر میرسد زیرا رابطه جنسی یک انگیزه فیزیولوژیکی است، مانند خوردن یا خوابیدن. اما بر خلاف خوردن یا خوابیدن، شما میتوانید تمام زندگی خود را بدون رابطه جنسی بگذرانید و بدتر از آن نباشید. واقعیت این است که ما به عنوان انسان در واقع تکامل یافتهایم تا از رابطه جنسی برای رفع نیازهای روانی خود استفاده کنیم، نه نیازهای فیزیکی خود.
نیازهای متفاوت مردان و زنان
بسیاری از عدم تطابق بین زن و مرد و جنسیت از این واقعیت ناشی میشود که مردان و زنان معمولاً از رابطه جنسی برای ارضای نیازهای مختلف استفاده میکنند. به طور سنتی، بهترین راه یک زن برای رسیدن به آیندهای امن و فرزندان سالم، ازدواج با یک مرد موفق بود. در گذشته، زنان عمدتاً به دنبال رابطه جنسی به عنوان نوعی امنیت بودند. حتی امروز، هنوز جذابیت زیادی در مردی وجود دارد که بتواند محیطی امن و باثبات را برای یک زن فراهم کند.
زنان همچنین سابقه شرمساری و سرکوب جنسی آنها توسط جامعه را داشتهاند. بنابراین، بسیاری از آنها رابطه معکوس بین جنسیت و نیازشان به احترام احساس میکنند. در عوض، آنها به احتمال زیاد از رابطه جنسی برای جستجوی نیاز خود برای ارتباط استفاده میکنند، زیرا به دلایل دیگر به دلیل داشتن رابطه جنسی، احساس بدی نسبت به خود دارند.
از سوی دیگر، مردان به طور سنتی از زندگی جنسی خود به عنوان نماد وضعیت با مردان دیگر استفاده میکنند. اگر مردی هستید که با زنان زیادی میخوابید، معمولا به عنوان مرد موفقتری دیده میشوید. بنابراین، مردان تا حد زیادی مشروط شدهاند که برای رفع نیاز خود به عزت نفس به دنبال رابطه جنسی باشند. از آنجایی که مردان و زنان به طور سنتی به دنبال رابطه جنسی برای رفع نیازهای روانشناختی مختلف بودهاند، از درک یکدیگر شکست میخورند و از یکدیگر انتقاد میکنند که چرا نیازی را که میخواهند برآورده نمیکنند. مردان فکر میکنند که زنان سختگیر و دستکاریکننده هستند، در حالی که زنان فکر میکنند مردان ناامن و ناامید هستند.
رابطه جنسی
رفع نیازهای روانی
به جای اینکه بیخیال دنبال رابطه جنسی باشید، میتوانید نیازهای روانی خود را با منابع مختلف در زندگی خود برآورده کنید – مانند خانواده و دوستان برای رشد شغلی و شخصی خود. مشکل این است که من متوجه شدهام که اکثر افرادی که به دنبال برآوردن نیازهای خود از طریق رابطه جنسی هستند این کار را انجام میدهند زیرا منابع جایگزین سالمی در زندگی خود ندارند.
اینجاست که کار وارد میشود. سکس سرگرم کننده است، اما راه حل طولانی مدت خوبی برای عزت نفس و احساس رفاه شما نیست. اگر متوجه شدید که بیش از حد به رابطه جنسی متکی هستید تا احساس خوبی نسبت به خود داشته باشید، وقت آن رسیده است که به دنبال راههای خروجی دیگری باشید. زمان بیشتری را با اعضای خانواده و دوستانی بگذرانید که انرژی شما را دوباره پر میکنند و شما را به فرد بهتری تبدیل میکنند. فعالیتهایی را انجام دهید که شما را درگیر میکند و بدون نیاز به تأیید خارجی، احساس موفقیت میکند.
اگر میخواهید در اعماق غوطهور شوید، با زیر سؤال بردن ارزشهای خود و پرسیدن این سؤالات تفکر برانگیز برای یافتن هدف زندگیتان شروع کنید. این تمرینات عمیقاً شخصی راه را برای رسیدن به بهترین راهبردها برای برآوردن نیازهای روانی شما نشان میدهد. هنگامیکه بتوانید نیازهای روانی خود را برآورده کنید، میتوانید رابطه جنسی را از جایی که قدرت و فراوانی دارد (جذاب) دنبال کنید و نه از جایی که نیاز و ناامیدی (غیرجذاب) دارد.
مردان و زنان درگیر نیازهای خود میشوند و سپس آن نیازها را به اطرافیان خود فرا میخوانند. زنان مردان را سرد و بیرحم میبینند، زیرا انتظار دارند که آنها همان نیازی را به ارتباط داشته باشند که آنها دارند. مردان زنان را فریبکار میدانند، زیرا تصور میکنند زنان مانند آنها از رابطه جنسی به عنوان ابزاری برای عزت نفس استفاده میکنند.
رابطه جنسی، دلبستگی و نیازهای روانی ما
انسانها یک سیستم روانی دلبستگی عاطفی را تکامل دادهاند. کاملاً غیرارادی و در عین حال جهانی، صرف نظر از فرهنگ، سن یا نژاد، ما در طول زندگی عمیقاً و شدیداً به یکدیگر وابسته میشویم. از یک کودک به پدر و مادرش شروع میشود. با فرض اینکه والدین ما زیاد آن را به هم نمیریزند، این وابستگی فراتر از والدین ما و برخی (نه همه) شرکای جنسی ما حرکت میکند. افزایش اکسی توسین، سروتونین، کاهش سطح تستوسترون، کاهش فعالیت قشر جلوی مغز – این فرآیندها طوری طراحی شدهاند که ما را به مدت طولانی در عشق با یکدیگر مست کنیم تا حداقل یک یا دو (یا ده کودک) با عملکرد بالا و سالم تربیت کنیم.
بنابراین، در حالی که رابطه جنسی کاملاً یک عملکرد فیزیولوژیکی است، و از برخی جهات، تفاوتی با خوردن یا چرت زدن ندارد، تکامل میل ما به رابطه جنسی (توجه: یک انگیزه، نه نیاز) را با نیازهای روانی ما برای احترام و ارتباط در هم آمیخته است. آنها در سیستم ریشهدار وابستگی عاطفی ما پیوند نزدیکی دارند و نمیتوان آنها را جدا کرد. حتی اگر کسی بتواند آن نیازها را سرکوب کند، آنها به شکل نیازمندی و جبران بیش از حد خروشان برمیگردند.
به همین دلیل است که حتی خونسردترین بازیکن نیز در نهایت در غیرمنتظره ترین زمان دچار یک انفجار عاطفی میشود. به همین دلیل است که زنان میخواهند عاشقانه باشند و از پا در بیایند. بخاطر همین است که ما پس از تاریخ ناامید کننده به قرار ملاقات ادامه میدهیم و چیزی برای نشان دادن آن وجود ندارد. به همین دلیل است که استفاده بیش از حد از پورنوگرافی باعث میشود احساس کنید که یک بازنده هستید، زیرا در حالی که در حال پیاده شدن هستید، فقط به خود یادآوری میکنید که به اندازه کافی خوب نیستید (ارزشمندی) برای دوست داشته شدن (ارتباط).
رابطه جنسی در مورد نیازهای عاطفی-روانی است. رابطه جنسی مانند غذا خوردن نیست، زیرا الف) بدون آن نمیمیرید، و ب) هنگامیکه آن را دارید، ناگزیر یک تجربه احساسی است. طبیعت با هوشمندی ما را به این روش هدایت کرده است – نیازهای روانشناختی خود را در درجه اول قرار دهیم و سپس از رابطه جنسی برای برآورده کردن آنها استفاده کنیم تا ما را فریب دهد تا به اطراف در ارتباط بمانیم و از یکدیگر مراقبت کنیم.