همانطور که تا به حال اتفاق وحشتناکی برای شما رخ داده است که باعث شده فکر کنید “لعنتی، این بدترین لحظه زندگی من است”؟ آیا تا به حال زندگی، یک کیسه لیمو آنقدر بزرگ به سمت شما پرتاب کرده است که صورت شما را به دو نیم کند؟ اگر پاسخ شما منفی است، پس شما یک خوش شانس هستید. در اینجا 63 مرحله وجود دارد که میتوانید برای زنده ماندن در بدترین لحظات خود دنبال کنید.
زنده ماندن در لحظات بد زندگی
مرحله 1: به صورت خود سیلی بزنید. ترجیحا سخت. زیرا اگر سیلی به صورت خیلی دردناک به نظر میرسد که نمیتوان آن را در نظر گرفت، پس هر مشکلی که در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم میکنید واقعاً مشکل بزرگی نیست. احتمالاً فقط برای توجه یا فرصتی برای متاسف شدن برای خودتان آن را بزرگ میکنید. تنها زمانی که واقعاً در اعماق درد و شکست غوطه ور هستید، فکر میکنید: «هه! به صورت خودم سیلی بزنم؟ این در مقایسه با مشکل من چیزی نیست. تماشا کن، من آن را سه بار انجام خواهم داد.» پس یا به خودت سیلی بزن یا دهنتو ببند و به زندگیت ادامه بده.
مرحله 2: رنج خود را با دیگران مقایسه نکنید. نه، فرقی نمیکند که برادرت در سال گذشته دو بار اتفاق بدی برای او افتاده باشد. فرقی نمیکند پسر عموی شما با ماشینی برخورد کند و هرگز از آن شکایت نکرده باشد. شما در واقع این چیزها را نمیدانید، بنابراین نمیتوانید خودتان را با این چیزها مقایسه کنید. همه ما چیزها را کمی متفاوت احساس میکنیم. بنابراین همه ما کمی متفاوت رنج میبریم. از اندازهگیری میزان حقی که برای احساس بدی دارید دست بردارید و اجازه دهید احساس بدی داشته باشید.
مرحله 3: احساس را شناسایی کنید. چیست؟ عصبانیت؟ غم؟ حسادت؟ غمگینی؟ ناامیدی؟
مرحله 4: آن را سرکوب نکنید. سرکوب احساسات منفی شما را میکشد. این بدان معناست که اگر یکی از نزدیکان شما بپرسد “چطور است؟” پاسخ میدهی: «احساس میکنم مثل سگها هستم»، نه با «اوه، من خوشحالم،» و سپس فرار میکنی تا در اتاقت گریه کنی و تعجب کنی که چرا هیچکس در دنیا به تو اهمیت نمیدهد.
مرحله 5: ادامه دهید و اگر نیاز دارید گریه کنید. خجالت نداره سالم است. همه ما نیاز داریم گاهی اوقات گریه کنیم.
مرحله 6: جدی. نگران نباش کسی شما را مسخره نمیکند قول میدهم.
مرحله 7: ببینید، آیا این احساس خوبی ندارد؟ دستمال کاغذی میخواهید؟ یا شاید یک بغل؟
مرحله 8: ممکن است برخی از مسائل لجستیکی وجود داشته باشد، اما هر چه باشد. این فکر است که مهم است، درست است؟
مرحله 9: شخص دیگری را برای تمام دردهای خود سرزنش کنید. اکنون که فریاد زدید، بیایید به آنچه واقعاً مهم است برسیم: این تقصیر کیست؟ احمق اینجا کیه؟ هرچه زودتر بفهمید که آن شخص کیست تا بتوانیم او را لینچ کنیم.
مرحله 10: هنگامیکه فهمیدید چه کسی را باید مقصر بدانید، فوراً آن شخص را ببخشید. مهم نیست چقدر سخت است.
مرحله 11: آنچه را که میتوانستید بهتر انجام دهید را مشخص کنید. شاید اتفاقی که برای شما افتاد تقصیر شما نبوده باشد، اما این بدان معنا نیست که نمیتوانستید بهتر با آن کنار بیایید. چی رو خراب کردی دوست داری چه چیزی به عقب برگرده و تغییر کنی؟
مرحله 12: بلافاصله خود را نیز ببخشید. همه ما میتوانستیم بهتر باشیم.
مرحله 13: درک کنید که زندگی هزینههایی دارد. هر چیز خوب در زندگی مستلزم نوعی ریسک یا فداکاری است. بدون استثناء. هیچ یک از ما بدون چند زخم زندگی را پشت سر نمیگذاریم.
مرحله 14: درک کنید که درد، مهم نیست چقدر عمیق است، در نهایت میگذرد. هیچ چیز ماندگار نیست در نهایت بهتر خواهد شد.
مرحله 15: درک کنید که در ته هر گونی، طلای مدفون وجود دارد. تلاش برای بالا رفتن را متوقف کنید و شروع به جستجوی آن کنید.
مرحله 16: به یکی از نزدیکان خود بگویید که چه احساسی دارید. در عوض از آنها انتظاری نداشته باشید. اگر آنها تو را در آغوش نگیرند، کسی هست که این کار را کند.
مرحله 17: به آنها بگویید “خوب خواهم بود” حتی اگر هنوز آن را باور نکردهاید. چون حق با شماست، خوب خواهید شد. حتی اگر بمیری، خوب خواهی شد.
مرحله 18: اگر کسی را ندارید که احساستان را بگوید، با یک درمانگر یا یک گروه پشتیبانی صحبت کنید. این روزها تقریباً برای همه چیز یک گروه پشتیبانی وجود دارد. شاید به سراغ یکی بروید حتی اگر کسی را دارید که با او صحبت کنید.
مرحله 19: اگر در مورد کل گروه درمانگر/حمایت کننده عصبی هستید، کپیهایی از این تصویر یک سگ با کت و شلوار تاکو را پرینت بگیرید و وقتی رسیدید آن را به همه نشان دهید. (منظور اینه راهی برای خندیدن پیدا کنید)
مرحله 20: بسیار خوب، لازم نیست این کار را انجام دهید. اما فکر کردن به آن خندهدار است.
مرحله 21: به خود قول دهید که برای کسی که از شما خوش شانستر است کار خوبی انجام دهید. هیچ چیز ما را شادتر از زمانی که دیگران را خوشحال میکنیم، خوشحال نمیکند. به کسی هدیه بده برای یک مرد بی خانمان مدل مو بخرید.
مرحله 22: سپس در واقع این کار را انجام دهید.
مرحله ۲۳: به کسی نگویید که این کار را انجام دادهاید. از خودتان و مرد بی خانمان و مدل موی جدیدش سلفی نگیرید و آن را در فیس بوک منتشر نکنید. آن را به عنوان راز خاص خود نگه دارید.
مرحله 24: از تنها ماندن گاهی نترسید. بهترین دوست خودت باش.
مرحله 25: سه درس از زندگی را از این وضعیت بد دربیاورید. این کار سخت است. این چیزها غیرسرگرمکننده است. آنلاین شدن و سرزنش دیگران و ارسال نظرات عصبانی بسیار آسانتر است. اما این مهمترین مرحله است. پس جدی بگیرید. این تجربه وحشتناک چه چیزی میتواند به شما بیاموزد؟ چگونه میتوانید از آن برای بهبود بخشیدن به خودتان استفاده کنید؟ سه راه بیایید. در صورت نیاز آنها را یادداشت کنید.
مرحله 26: به خود قول دهید که از این درسها استفاده خواهید کرد و دفعه بعد بهتر خواهید شد.
مرحله 27: به خود بگویید که واقعاً خوب است که این اتفاق وحشتناک خدا برای شما رخ داده است و شاید روزی برای آن شکرگزار باشید.
مرحله ۲۸: سپس متوجه شوید که احتمالاً به خودتان دروغ میگویید. گاهی اوقات همه چیز بد است.
مرحله ۲۹: از چاقو زدن به کسی، از جمله خودتان، خودداری کنید. این یکی خیلی مهم است.
گام 30: درک کنید که بیشتر چیزهای زندگی همزمان خوب و بد هستند. آنچه تغییر میکند دیدگاه ماست.
مرحله 31: برای خود نوشیدنی بریزید. اما اگر: الف) الکلی هستید، ب) شرایط پزشکی دارید که از مصرف الکل جلوگیری میکند، ج) مست هستید، یا د) 12 ساله هستید، این مرحله را نادیده بگیرید.
مرحله 32: لحظهای به همه چیزهای شگفتانگیز زندگی خود فکر کنید. اگر نمیتوانید به چیزی فکر کنید، بیشتر فکر کنید.
مرحله 33: در نظر بگیرید که چقدر خوششانس هستید که آن چیزهای شگفتانگیز را در زندگی خود دارید. منظورم این است که میتوانستید در آفریقای قرن چهاردهم متولد شده باشید و آلت تناسلیتان را بریده باشند.
گام 34: سه راه بیابید که زندگی شما میتواند بسیار بدتر شود. همیشه یه چیز بدتر هم هست.
مرحله 35: اگر چیزی به ذهنتان نرسید، یک بعد از ظهر وقت بگذارید و به بخش سرطان کودکان محلی خود مراجعه کنید.
مرحله 36: یا فقط آن را در گوگل جستجو کنید و سپس دروغ بگویید و بگویید از یکی بازدید کردهاید.
مرحله 37: وقتی متوجه شدید که کودکی نیستید که سرطان دارد، واقعاً احساس گناه کنید.
مرحله 38: فوراً خود را ببخشید.
مرحله 39: یک نوشیدنی دیگر برای خود بریزید. سرطان واقعا بد است.
مرحله 40: یک ویدیو طنز ببینید. مثلا از گربهای با کت و شلوار کوسه در حال تعقیب اردک تماشا کنید.
مرحله 41: درک کنید که اینترنت فوقالعاده است.
مرحله 42: اما به دنبال همدردی در فیسبوک چیزهای هوسانگیز پست نکنید. این سطحی و معکوس است.
مرحله 43: و دیگران را ترور نکنید و از غم/خشم/ نفرت خود به عنوان بهانهای برای لعنت کردن با دیگران استفاده نکنید، حتی اگر آنلاین باشید.
مرحله 44: تسلیم اشتیاق به کلیشه نشوید. اینترنت این کار را بسیار آسان میکند. فقط به این دلیل که همسرتان شما را ترک کرد به این معنی نیست که همه زنان فاحشه سطحی هستند. فقط به این دلیل که دوستان شما نمیدانستند در مراسم خاکسپاری پدرتان چگونه رفتار کنند، به این معنی نیست که مردم کمعمق و بیدل هستند. دنیا جای پیچیدهای است.
مرحله ۴۵: به مادرتان بگویید که او را دوست دارید. بهش ایمیل بزن به او زنگ بزن. به او پیامک بزن به هر حال، او مادر شماست. اگر مادر ندارید به خواهرتان بگویید. خواهر ندارید به بهترین دوستتان بگویید. اگر دوست صمیمیندارید، به پستچی بگویید.
مرحله 46: درک کنید که پستچیها نیز به عشق نیاز دارند. همه ما انجام میدهیم.
مرحله 47: صبر را تمرین کنید. رفع درد به زمان نیاز دارد.
مرحله 48: کار خوبی برای خود انجام دهید. کمی بستنی بخور چند بازی ویدیویی انجام دهید. خودارضایی یا تمام موارد بالا را همزمان انجام دهید.
مرحله 49: اگر هنوز احساس بدی دارید، بخوابید.
مرحله 50: اگر نمیتوانید بخوابید، مطمئن شوید که نوشیدنی را متوقف کردهاید.
مرحله 51: زنگ ساعت خود را صبح روز بعد تنظیم کنید. بلند شوید و مطمئن شوید که در ابتدا کاری مفید و سازنده انجام میدهید، مهم نیست که چقدر احساس وحشتناکی داشته باشید و مهم نیست که نمیخواهید کاری کنید. حتی اگر چیز کوچکی باشد.
مرحله 52: مدیتیشن. درباره مدیتیشن اینجا بخوانید
مرحله 53: آهنگ مورد علاقه خود را بخوانید. این یک روز جدید است! ترجیحاً این کار را در حمام یا ماشین انجام دهید تا کسی مجبور به گوش دادن به شما نباشد.
مرحله 54: اگر تا به حال این کار را نکردهاید، اکنون زمان آن است که گریه را متوقف کنید. اگر نمیتوانید، به مرحله 7 برگردید و این روند را تا زمانی که انجام دهید تکرار کنید.
مرحله 55: آن سه درسی را که برای متقاعد کردن خودتان استفاده کردید که دیروز برای دو دقیقه چیز خوبی بود را به خاطر دارید؟ تصمیم بگیرید که چگونه میتوانید یکی از آن درسها را امروز اجرا کنید و سپس آن را انجام دهید.
مرحله 56: مراحل 47-55 را برای هر جایی از سه هفته آینده تا سه سال آینده تکرار کنید. خوبه.
مرحله 57: به یاد داشته باشید: صبر.
مرحله 58: از خانه بیرون بروید و اجتماعی باشید. حتی اگر نمیخواهید.
مرحله 59: وقتی با گروهی از افرادی هستید که شما را دوست دارند، در مورد اتفاق وحشتناک دردناکی که چند وقت پیش اتفاق افتاد به آنها بگویید. یک چیز خندهدار در مورد آن به آنها بگویید. با هم در مورد آن بخندید.
مرحله 60: به میزان گریه خود بخندید. بخند که چطور نتونستی بخوابی به نحوه خودارضایی خود در هنگام خوردن بستنی بخندید.
مرحله 61: درک کنید که تنها نیستید. مردم اهمیت میدهند. حتی اگر نمیدانند چگونه آن را نشان دهند.
مرحله 62: درک کنید که در گذشته اینطور بوده، درد همیشه بسیار کمتر از آنچه در ابتدا به نظر میرسید اهمیت دارد.
مرحله 63: متوجه شوید که مشکلات شما خاص یا منحصر به فرد نیستند، شما خاص و منحصر به فرد نیستید. این خبر خوبی است. زیرا این بدان معناست که هرگز مجبور نخواهید شد به تنهایی رنج بکشید.