ضربات افسردگی و اضطراب سرگرم کننده نیست. شاید تنها چیزی که بدتر از سفارش دوستان و خانواده با نیت خوب است که از شما میخواهند «از پس آن برآیید» یا به شما توصیه میکنند «سرتان را بالا نگه دارید»، این واقعیت است که تقریباً 3102 کتاب مزخرف وجود دارد که نوید ازبین بردن آن را میدهند. عصای کوچولو و خاکپری در مغز خود بپاشید و همه چیز فوراً بهتر خواهد شد.
در تجربه من، بهترین کتابها در مورد مقابله با اضطراب و افسردگی خوب هستند، زیرا آنها در مورد موقعیت پیشروصادق هستند. این چیزی که وجود دارد بد است. شما قرار نیست به طور جادویی آن را از بین ببرید. باید باهاش کنار بیای، درگیرش کنی، کمی باهاش کشتی بگیری و در برابرش قویتر بشی.همین! من در طول سالها کتابهای زیادی درباره اضطراب و افسردگی خواندهام و اینها از بهترین کتابهایی هستند که با آنها برخورد کردهام. آنها بسیار واجد شرایط تر از من هستند تا به شما کمک کنند تا در هر شرایطی که تجربه میکنید به شما کمک کنند.
سه نوع کتاب سلامت روان
کتابهای مربوط به سلامت روان در سه نوع ارائه میشوند:
درک بیشتر: اینها کتابهایی هستند که توضیح میدهند آخرین تحقیقات نشان میدهد که در زندگی/مغز شما چه اتفاقی میافتد و موثرترین درمانها ممکن است کدام باشد. ایجاد درک و دانش خود در مورد مشکل خود اغلب میتواند کافی باشد تا بتوانید از همان نقطه به آن رسیدگی کنید.
احساس تنهایی کمتر: این کتابها امید را القا میکنند. معمولاً نویسنده هم مثل شما دچار مشکل شده است، با این تفاوت که وضعیت آنها مرتبهای بدتر از شما بوده است. این اثر دوگانه ای دارد الف) به شما اطمینان را میدهد که شما تنها کسی نیستید که چنین مشکلاتی را پشت سر میگذارید، و ب) امیدی وجود دارد، اگر این شخص موفق شده است، شما هم میتوانید. کتابهای «احساس تنهایی کمتر» از نظر احساسی قویترین (و بهترین کتاب نوشتهشده) در بین این سه کتاب هستند.
تمرینها/اقدامات: من شخصاً طرفدار کتابهایی نیستم که از شما بخواهم در هر صفحه یک برگه کاغذ بردارید و یک سری مطالب تلخ بنویسید. اما من میدانم که برخی از مردم هستند. من میدانم که برخی از این تمرینات میتواند بسیار موثر باشد. اگر تمرینات به خوبی انجام شود (معمولاً توسط یک درمانگر/روانپزشک با تجربیات فراوان ساخته میشود) میتوانید نتایج خوبی از این کتابها بگیرید. هر سه نوع با توجه به موقعیت/شخصیت/سلیقه خواننده میتوانند بیشتر/کمتر مفید باشند. به همین دلیل است که در زیر نوع هر کتاب را مشخص کردهام.
آخرین جمله قبل از اینکه به کتابها برسیم. چرا اضطراب و افسردگی با هم؟ خب، زیرا آنها اغلب با هم رخ میدهند. در واقع، آنها آنقدر با هم اتفاق میافتند که افراد یکی را با دیگری اشتباه میگیرند. یکی از دوستان صمیمی من اخیراً بخش بزرگی از یک سال را دائماً با شکایت از اضطراب و استرس سپری کرده است. پس از چند ماه درمان، او متوجه شد که واقعاً به شدت افسرده شده است. به طور مشابه، در آغاز سال جاری برای مدت کوتاهی احساس افسردگی کردم و با نگاهی به گذشته، معلوم شد که بهطور باورنکردنی درباره چیزی در زندگیام مضطرب بودم و احساس رخوت/بیمعنای صرفاً راههای فرار من از آن اضطراب بود.
بهترین کتابهای افسردگی و اضطراب
1. شیطان ظهر: اطلس افسردگی نوشته اندرو سولومون

افسردگی
تمرکز بر روی: افسردگی
نوع(ها): احساس تنهایی کمتر و درک بیشتر
Solomon کتاب خود را “اطلس افسردگی” مینامد و هنگامیکه حدود نیمیاز 688 صفحه را پوشش دادید، متوجه میشوید که چرا: این همه آن چیزی است که میخواهید در مورد افسردگی بدانید: تجربه شخصی آن، تجربه پزشکی. از آن، درمانهای دارویی، تاریخچه آن، تفاسیر فرهنگی از آن، و البته مبارزه خود سلیمان با آن. این کتاب بسیار مورد توجه است. با این حال، آنچه کتاب را به همراه دارد، ترکیبی از خوب نوشته بودن آن، همراه با داستان به شدت تکاندهنده خود سلیمان است. من صادقانه خواهم گفت. سالهاست که درباره افسردگی و سلامت روان میخوانم. من حتی از برخی دورههای افسردگی خفیف نیز رنج بردهام. نمیدانستم این چیز به چه عمقی میتواند برسد. این تنها کتابی است که تا به حال خواندهام و به من کمک میکند بفهمم چرا ممکن است یک فرد تصمیم بگیرد به زندگی خود پایان دهد.
خواندن Noonday Demon تعدادی از نگرشها و فرضیات من را که نه فقط در مورد افسردگی، بلکه در مورد داروهای ضد افسردگی، درمان و سلامت روان داشتم تغییر داد. اگر زمانی که افسرده بودم آن را خوانده بودم، به من امید بیشتری میداد و به من کمک میکرد تا از آن خلاص شوم.
2. ابتدا، ما هیولا را زیبا میکنیم اثر سارا ویلسون

اضطراب
تمرکز بر: اضطراب
نوع(ها): احساس تنهایی کمتر و درک بیشتر
من این کتاب را دوست داشتم اما فکر نمیکنم همه آن را دوست داشته باشند. این بیشتر به دلیل سبک نوشتن ویلسون و فکر میکنم، نحوه عملکرد مغز او است. مانند یک فرد مضطرب مزمن، اول، ما هیولا را زیبا میکنیم، دیوانه و گاهی بیش از حد پرانرژی است، از داستانی به داستان دیگر میپرد، ده سال به عقب، پنج سال به دوران کودکی تا پیری خیالی، از فاجعه شخصی تا تحقیقات علمی تا آن چیزی که معلم مدیتیشن من به من گفت که اتفاقاً کاملاً مؤثر نبود. من از آن لذت بردم زیرا مغز من (و نوشتن) گاهی اوقات به یک شکل عمل میکند. اما من نظرات آنلاین افراد مضطرب را دیدهام که گفتهاند این کتاب در واقع آنها را فقط با خواندن آن مضطربتر کرده است. بدیهی است که هدف این نیست.
اما همه اینها را کنار بگذاریم، من فکر میکنم این کتاب بهترین نمایشی است از زندگی واقعی با اضطراب شدید و همچنان یافتن راهی برای عملکرد و پیشرفت در زندگی. ویلسون از اختلال دوقطبی، اختلالات خوردن، دورههای شیدایی و افسردگی متناوب رنج میبرد. اما اضطراب همیشه وجود داشته است. به شدت وجود دارد. او به نوعی از آن برای به دست آوردن جایگاه خود استفاده کرده است. من همیشه استدلال کردهام که کلید اضطراب خلاص شدن از شر آن نیست، بلکه صرفاً هدایت آن به روشهای سازندهتر است. (توجه: این کتاب هنوز در برخی کشورها منتشر نشده است.)
3. احساس خوب: درمان خلق و خوی جدید اثر دیوید برنز

افسردگی
تمرکز بر روی: اضطراب و افسردگی
نوع(ها): تمرین/عمل
قانون گادوین معروف است که هر چه بحث اینترنتی بیشتر ادامه یابد، احتمال اینکه کسی با هیتلر مقایسه شود به 100% میرسد. خب، طبق تجربه من، هر چه بحث اینترنتی در مورد افسردگی، اضطراب یا هر مشکل روانی دیگری ادامه داشته باشد، احتمال اینکه Feeling Good به آنها توصیه شود به 100% نزدیک میشود. من میبینم که این کتاب در همه جا ذکر شده است.
این به این دلیل است که اگر قرار بود کتابی جامع بنویسید، «سه ماه با یک درمانگر CBT اینگونه خواهد بود»، پر از تمرینهای کافی برای پر کردن یک دفترچه کوچک، احساس خوبی خواهید داشت. برنز کار خارقالعادهای انجام داده است و اساساً نزدیکترین جایگزین را برای یک درمانگر واقعی نوشته است. در نتیجه، تقریباً هر زمان که با شخصی روبرو میشوم که به یک درمانگر نیاز دارد اما به دلایلی نمیتواند آن را دریافت کند، این کتاب توصیهای برای اینها است.
4. تله شادی: چگونه دست از مبارزه برداریم و زندگی را شروع کنیم نوشته راس هریس

اضطراب و افسردگی
تمرکز بر روی: اضطراب و افسردگی
نوع(ها): درک بیشتر و تمرین/اقدام
من عاشق این کتاب هستم. وقتی سالها و سالها پیش آن را خواندم، کاملاً روی من تأثیر گذاشت. هریس احتمالاً مشهودترین طرفدار چیزی به نام ACT یا درمان پذیرش و تعهد است. ACT شکل نسبتا جدیدی از درمان است که استدلال میکند که کلید مقابله با افسردگی و اضطراب یا اعتیاد این است که لزوماً احساسات بد را حذف نکنید. درعوض، ACT بر توسعه ابزارها و عادات ذهنی تمرکز میکند تا به سادگی آن احساسات بد را به طور موثرتر پشت سر بگذارد. در حالی که CBT بر هدایت درد و رنج به تفسیرهای سازندهتر متمرکز است ACT فقط میگوید لعنت به آن، احساسات بد احساسات بدی هستند و اگر ما به آنها اجازه ندهیم لزوماً نباید معنایی داشته باشند. از نظر من، ACT یکی از امیدوارکنندهترین پیشرفتهای اخیر در روانشناسی است، زیرا برخی از مزایای ذهنآگاهی را در خود گنجانده است، با ذوقی از فلسفه شرقی.
تله شادی همچنین یکی از نزدیکترین و لذتبخشترین کتابهای روانی است. نوشته واضح و سرگرم کننده است و تمرینات جذاب است. به نظر من، بهترین کتابهای روانشناسی پاپ مقداری طنز و انسانیت را به این موضوع میآورند، و این یکی از معدود کتابهایی است که به خوبی این موضوع را نشان میدهد.
5. شفقت به خود: قدرت اثبات شده مهربانی با خود اثر کریستین نف

کتاب افسردگی
تمرکز بر روی: اضطراب و افسردگی
نوع(ها): درک بیشتر و تمرین/اقدام
در «هنر ظریف تلافی نکردن» من به این نکته اشاره کردم که عزت نفس واقعی نمیتواند معیاری برای سنجش احساس دیگران در مورد موفقیتهایش باشد. باید معیاری برای احساس ما نسبت به شکستهایمان باشد. این یک ایده خیلی بدیع نیست. اکنون چند دهه است که مردم به عزت نفسشان لطمه زدهاند. اما نف اولین روانشناسی است که معیار دیگری را برای عزت نفس مفهومسازی کرده است: شفقت به خود.
افراد با شفقت به خود میتوانند شکستها را تحمل کنند، میتوانند خود را به خاطر خرابکاری ببخشند، میتوانند ناامنیها و عیوب خود را بپذیرند و با وجود آنها به تلاش خود ادامه دهند. بیاهمیت بودن عنوان را در اینجا نادیده بگیرید. شفقت به خود پاسخ و راهحلی را برای هر باری که از کسی شنیدهاید میگوید: “هی، اینقدر به خودت سخت نگیر.” در این کتاب، نف شفقت به خود را بهعنوان یک سنجش مؤثرتر برای سلامت روانی پیشنهاد میکند و در مورد چگونگی رسیدن به آن تحقیق کرده است. چگونه شفقت به خود را پرورش دهیم؟ چگونه خودمان را به خاطر لعنت کردن، به خاطر زندگی نکردن به آنچه از خودمان میخواهیم، برای داشتن شکستها و لحظات و روزهایی که به نظر میرسد هیچ چیز درست نمیشود ببخشیم؟
برای یافتن این پاسخها و موارد دیگر، این کتاب را بخوانید! مانند بسیاری از کتابهای روانشناسی پاپ، مثالها و حکایات او گاهی اوقات کلیشهای است. با این حال، ایده اصلی به اندازه کافی مهم است که اگر از افراد دیوانهکننده خودانتقادی هستید، این کتاب همچنان ارزش خواندن دارد.
آیا مطالعه درباره افسردگی و اضطراب واقعاً میتواند به شما کمک کند؟
فکر میکنم این فهرست کتابها به شما در درک بهتر افسردگی و اضطراب کمک میکند. اما ممکن است هنوز از خود بپرسید: آیا آنها واقعاً به من کمک میکنند تا با افسردگی و اضطراب خود کنار بیایم؟ خب، من به آن با “بستگی دارد” پاسخ میدهم. اگر کتابی را میخوانید با این امید که برای همیشه شما را «خوب» کند، نه، هیچ یک از این کتابها به شما کمک نمیکند.
بین خواندن یک کتاب برای به دست آوردن دیدگاه جدیدی در مورد یک مشکل و خواندن یک کتاب برای جلوگیری از مشکل با فکر کردن به آن، مرز باریکی وجود دارد. شما میتوانید هر کتابی را که تا به حال در مورد پول و امور مالی شخصی منتشر شده است بخوانید. اما اگر آن دانش را به کار نبرید و پول خود را پسانداز و سرمایهگذاری نکنید، باز شکست خواهید خورد.
وقتی صحبت از نتایج ملموستری مانند پول یا کاهش وزن یا هر چیز دیگری میشود، این بسیار واضح به نظر میرسد. اما وقتی صحبت از سلامت عاطفی و روانی ما میشود، اغلب معتقدیم که میتوانیم مشکلات را برطرف کنیم. جمع کردن چیزهای عاطفی و ذهنی شما یک تجربه زندگی شده است. شما باید با درد روبرو شوید و آن را تحمل کنید، نه اینکه آن را منطقی حل کنید. میتوانید این کار را با یک درمانگر یا یکی از اعضای خانواده یا یک دوست خوب انجام دهید. در برخی موارد، ممکن است بتوانید به تنهایی این کار را انجام دهید.
بنابراین، بله، این کتابها به عنوان نقطه شروع مفید هستند. آنها به شما دیدگاهی در مورد اینکه واقعاً افسردگی و اضطراب شما چیست و از کجا میآیند میدهند. به شما نشان خواهند داد که شما تنها نیستید و دیگران آنچه را که شما تجربه کردهاید پشت سر گذاشتهاند. آنها به شما نشان خواهند داد که، بله، شما میتوانید از طرف مقابل فردی شادتر و قویتر ظاهر شوید.