کتاب و ادبیات

کتاب های بیشتری دوست دارید بخوانید؟ با این 3 روش آشنا شوید

کتاب های بیشتری دوست دارید بخوانید؟ با این 3 روش آشنا شوید

متوجه شده‌ام که تصورات غلط زیادی در مورد نحوه بیشتر خواندن کتاب و خوب خواندن وجود دارد، که بیشتر از زمانی که ما در مقطع ابتدایی بودیم برداشت شده‌اند. در اینجا، من می‌خواهم سه سؤال متداول را که در رابطه با خواندن کتاب‌های غیرداستانی است، پوشش دهم:

چگونه آنچه را خوانده‌اید به خاطر می‌آورید؟
و چگونه سریع‌تر مطالعه کنید؟
چگونه بیشتر بخوانید؟

How to Draw an Open Book - Really Easy Drawing Tutorial

کتاب خواندن



1. چگونه کتاب هایی را که خوانده‌اید به خاطر بسپارید

بیایید با یادآوری مطالبی که خوانده‌اید شروع کنیم، زیرا این احتمالاً رایج‌ترین سؤالی است که من می‌پرسم. “شما خیلی مطالعه کردید، چگونه همه آن را به خاطر می‌آورید؟”
به آخرین باری که برای اولین بار به یک شهر جدید سفر کردید فکر کنید. شاید در تعطیلات بوده است. شاید یک سفر کاری بوده است. اما به احتمال زیاد، وقتی به گذشته فکر می‌کنید، چیزهای زیادی در مورد آن شهر به یاد نمی‌آورید. در ذهن شما، احتمالاً فقط همین حباب عمومی‌ احساس است، خاطرات بصری و صداها و شاید حتی یک یا دو بو. حالا بیایید چند سوال در مورد این شهر از خود بپرسیم. کجا ماندی؟ خانه بود یا هتل؟ آیا به یاد دارید خیابانی که در آن بود چه شکلی بود؟ آیا به طور مبهم به یاد دارید که در کدام بخش از شهر بود؟ جایی نزدیک جایی که اقامت داشتی غذا خوردی؟ اگر چنین است، آیا به یاد دارید که رستوران چگونه بود؟ چه نوع نورپردازی داشت؟ سر چه میزی نشستی؟
چیزی که متوجه خواهید شد این است که وقتی شروع به بررسی این سؤالات خاص کنید، خاطرات پر از هوا ظاهر می‌شوند. ناگهان شامی ‌را که اولین روز سفرتان خورده‌اید به یاد می‌آورید و به طرز عجیبی گارسون سفارش نوشیدنی شما را خراب کرده است. یادتان هست که در بار با مردی آرژانتینی ملاقات کردید و درباره گاوها صحبت کردید. اینجور چیزای عجیب!
این به این دلیل است که حافظه انسان در خلاء وجود ندارد، بر اساس تداعی است. بیشتر خاطرات شما خفته است. هر زمان که بخواهید نمی‌توانید به طور فعال به آن‌ها دسترسی داشته باشید. در عوض، آن‌ها باید توسط رویدادهای مرتبط در زمان حال کشف شوند. کتاب ها هم همینطور بیشتر اطلاعاتی را که در کتاب‌ها جمع‌آوری می‌کنید، حتی متوجه نمی‌شوید که آن‌ها را به خاطر می‌آورید تا زمانی که به نحوی به زندگی شما مرتبط شود. شخصی به اتحاد آلمان اشاره می‌کند و ناگهان کتابی که چهار سال پیش در مورد بیسمارک خوانده بودید به سرعت برمی‌گردد و متوجه می‌شوید که در حال بحث درباره چیزهایی هستید که فکر می‌کردید دو دقیقه پیش کاملاً فراموش کرده‌اید.

                     درباره قدرت خودباوری اینجا بخوانید


مشکل اینجاست که بیشتر ما یاد می‌گیریم برای مدرسه کتاب بخوانیم. و مدرسه ما را شرطی می‌کند که فرض کنیم باید بتوانیم بیشتر چیزهایی را که می‌خوانیم فعالانه به خاطر بیاوریم. ما نباید اینطور باشیم. حافظه انسان به این شکل کار نمی‌کند. ما فقط این کار را انجام دادیم تا در آزمون‌هایی که شرکت می‌کردیم نمرات مناسبی کسب کنیم. اما این زندگی واقعی نیست. شما در مورد هیچ ماده‌ای مورد سوال قرار نمی‌گیرید. اگر چیزی را فراموش کردید، همیشه می‌توانید به قفسه بروید، کتاب را بردارید و دوباره بخش‌های مربوطه را بخوانید. هیچ کس قرار نیست شما را به خاطر فراموش کردن جریمه کند. بنابراین، از این نظر، شما در واقع نیازی به به خاطر سپردن تمام اطلاعات هر کتاب ندارید، فقط باید به یاد داشته باشید که چه اطلاعاتی در هر کتاب وجود دارد.


2. شما مجبور نیستید همه چیز را بخوانید یا آن را به ترتیب بخوانید


از آنجایی که ما ثابت کرده‌ایم که خواندن ما باید برای مفید بودن بهینه شود و تا حد امکان در مغز ما چیزهای بیهوده‌ای انباشته نشود، بنابراین لزوماً نباید هر کتابی را که شروع به خواندن می‌کنیم تمام کنیم. در واقع، من با این نگرش وارد کتاب‌های جدید می‌شوم که باید توجه من را جلب کنند، چه از طریق کیفیت نوشتار یا کیفیت اطلاعات. من یک قانون شخصی دارم، اگر 10 درصد از راه را به کتاب برسانم و هنوز از آن لذت نبرم، آن را کنار می‌گذارم. زندگی خیلی کوتاه است و کتاب‌های زیادی در دنیا وجود دارد.
یا گاهی اوقات، کاری که من انجام می‌دهم این است که فهرست مطالب را اسکن کنم و ببینم آیا فصلی در بعد از کتاب وجود دارد که امیدوارکننده‌تر به نظر می‌رسد. اگر چنین است، من به آن فصل می‌پرم. بسیاری از کتاب‌هایی که من «خوانده‌ام»، در واقع فقط فصل‌های 1، 5، 6، 11 و 12 را خوانده‌ام. بقیه فصل‌ها برایم جالب نبود، بنابراین از آنها صرفنظر کردم. این خوب است. به یاد داشته باشید، مسابقه‌ای وجود ندارد!

به همین ترتیب، اگر به بخشی از کتاب برخوردید که برای شما جالب نیست یا از قبل اطلاعات کافی در مورد آن دارید، از آن صرفنظر کنید! من نمی‌توانم به شما بگویم که چند کتاب روانشناسی در مورد “مطالعه مارشمالو” لعنتی از سال 1972 صحبت می‌کنند. من در این مرحله ده‌ها بار در مورد آن خوانده‌ام، بنابراین وقتی آن را در کتابی می‌بینم، از آن صرف نظر می‌کنم! 3-4 صفحه جلوتر می‌پرم. اگر 3-4 صفحه جلوتر، یا 3-4 فصل جلوتر بیفتم و متوجه شدم اطلاعاتی که از قلم انداخته‌ام مهم است، سپس صفحاتی را که رد کردم ورق می‌زنم و به دنبال اطلاعات مهم می‌گردم. به این ترتیب، گاهی اوقات صفحات 1-25 را می‌خوانم، به 55-65 می‌پردازم، متوجه می‌شوم که باید چیزی را در صفحات 32-36 بفهمم، آن‌ها را می‌خوانم، سپس به صفحه 66 برمی‌گردم و ادامه می‌دهم.
گاهی حتی این کار را در همان صفحه انجام می‌دهم. من یک پاراگراف تکراری را می‌زنم. ازش میگذرم سپس متوجه شوید که چیزی را از دست داده‌ام، از وسط صفحه به بالا بپرید، چند خط را مرور کنید، اطلاعات مورد نیاز خود را پیدا کنید، سپس دوباره به انتهای صفحه برگردید. هدف از خواندن کتاب به حداکثر رساندن پردازش اطلاعات جالب است. خواندن متوالی و پردازش هر کلمه از هر کتاب به ندرت کارآمدترین راه برای انجام این کار است. در واقع، مگر اینکه کتاب واقعاً جالب و یا واقعاً خوب نوشته شده باشد، خواندن متوالی آن هرگز کارآمد نیست. خود را آموزش دهید تا یاد بگیرید که چگونه به خوبی پرش کنید.

How to get your own book published: a step by step guide | Money | The  Guardian

کتاب


3. چگونه کتاب‌ های بیشتری بخوانیم


در نهایت، مانند بسیاری از فعالیت‌های طولانی‌مدت، متوجه شدم که مردم زمان زیادی را که برای خواندن «زیاد» طول می‌کشد را دست‌کم می‌گیرند. سال‌هاست که هر سال 60 تا 75 کتاب می‌خوانم. بسیاری از دوستان و خانواده این را می‌شنوند و طوری به من نگاه می‌کنند که گویی نوعی ابرقدرت دارم. اما واقعیت این است که سرعت مطالعه من فقط کمی ‌بالاتر از حد متوسط است. راز من این است که هر روز زمانی را برای مطالعه برنامه‌ریزی می‌کنم و به ندرت یک روز را از دست می‌دهم.
اینجوری بهش فکر کن یک فرد متوسط کمی ‌کمتر از یک صفحه در دقیقه مطالعه می‌کند. متوسط کتاب حدود 300 صفحه است. اگر برخی از تکنیک‌های غیر متوالی بالا را اجرا کنید (و همچنین خود را موظف به برجسته کردن یا حفظ کردن همه چیز نمی‌دانید)، احتمالاً در یک کتاب متوسط فقط 150 تا 250 صفحه را مطالعه می‌کنید. این 180-300 دقیقه یا 3 تا 6 ساعت در هر کتاب است. اگر سی دقیقه در روز برای خواندن بودجه اختصاص داده اید و به طور مداوم آن را مطالعه می‌کنید، این یک کتاب در هر ده روز یا 35 کتاب در سال است!
پروازها، رفت‌وآمدها، استراحت‌های ناهار، یا آن کتاب گاه به گاه را که نمی‌توانید کنار بگذارید، اضافه کنید، و آنگاه به راحتی 50 کتاب در سال یا حدود یک کتاب در هفته می‌شود. ناگفته نماند، هر چه بیشتر بخوانید، سریع‌تر می‌شوید. نه فقط به این دلیل که خواننده بهتری می‌شوید، بلکه به این دلیل که می‌توانید از مطالب بیشتری برای به دست آوردن نکته صرف نظر کنید.
من تقریباً نیمی‌از کتاب‌های روان‌شناسی را این روزها نادیده می‌گیرم، فقط به این دلیل که قبلاً در معرض تحقیقات زیادی در کتاب‌های دیگری که خوانده‌ام قرار گرفته‌ام. خواندن یک کتاب روانشناسی امروز برای من احتمالاً نصف زمان پنج سال پیش را می‌گیرد. این کار مانند هر چیز دیگری است: این کار را هوشمندانه و پیوسته انجام دهید، هفته به هفته، سال به سال، و یک روز با خواندن چند صد کتاب از خواب بیدار می‌شوید و همه به شما نگاه می‌کنند که انگار یک دایره المعارف عجیب و غریب هستید که همه چیز را می‌داند و به خاطر می‌آورد – اما در واقع شما هیچ چیز را به خاطر نمی‌آورید، فقط چیزی که یک نفر گفت باعث ایجاد خاطره‌ای در مورد کتابی شد که چهار سال پیش خوانده‌اید و دسته‌ای از ایده‌های مرتبط دوباره به ذهن شما سرازیر شد و اکنون بسیار هوشمندانه به نظر می‌رسید.

منبع: تیم محتوای آی خونه دار

از محصولات ما دیدن نمایید

آخرین مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت ، استفاده از سرویس ریکپچای گوگل الزامی است که منوط به خط مشی رازداری و شرایط استفاده گوگل است.

من با این قوانین موافقم.

سبد خرید
ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

فروشگاه
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من