موج ویروسی اخبار چگونه آغاز میشود
لحظه صفر: یک رویداد مهم رخ میدهد. شاهدان عینی و منابع اولیه این خبر را اعلام میکنند. اظهاراتی صورت میگیرد. فیلمها و توییتها ارسال میشوند.
ساعت اول: خبرنگاران تلاش میکنند تا اخبار رویداد مهم را در همه جا منتشر کنند. بیشتر این موارد در توییتر اتفاق میافتد، اما صفحات وب مکاننما در سایتهای خبری مختلف کنار هم قرار میگیرند و کانالهای خبری آخرین تعقیب و گریز را قطع میکنند تا «اخبار فوری» را درباره رویداد مهم به شما بدهند، حتی اگر هیچکس سرنخی نداشته باشد که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. این اولین موج ویروسی است، اجازه دهید آن را “موج ویروسی اولیه” بنامیم.

موج ویروسی اخبار
24ساعت اول: هزاران روزنامهنگار، وبلاگنویس، تأثیرگذاران، افراد مشهور و سیاستمداران «نظر» خود را در مورد این رویداد مهم بیان کردند. این موارد اولیه از آموزش باکیفیت گرفته تا بداخلاقی را شامل میشود. تقریباً هر کسی که چیزی حتی از راه دور در مورد رویداد مهم بگوید، فوراً در فضای مجازی پخش میشود، تعداد فالوورهای خود را افزایش میدهد و توییت خود را در رسانههای خبری منتشر میکند، درحالیکه که هنوز نمیدانند واقعاً چه خبر است.
ساعت 24-48: از دهها هزار «برداشت» که در 24 ساعت قبل پست شده بود، دوجین دوجین بهعنوان پیروزی واضح از نظر برنده شدن در کلوسئوم توجه ظاهر شدند. این تعداد انگشتشماری از روایتها به حدی تکرار و به اشتراک گذاشته میشوند که به سرعت تبدیل به حکمت متعارف و حقایق اساسی در مورد رویداد مهم میشوند. افرادی که اخبار را از نزدیک دنبال میکنند شروع به اطلاعرسانی به دوستان و خانواده خود در طول شام و دورهمی از آنچه در مورد رویداد مهم شنیدهاند میکنند. این باعث میشود آنها احساس آگاهی و باهوشی کنند.
48-72 ساعت: موج ویروسی اولیه به نقطه اشباع خود رسیده است. چیز جدیدی برای گفتن در مورد حقایق رویداد مهم وجود دارد که قبلاً گفته نشده است. در نتیجه، روزنامهنگاران، وبلاگنویسان، نویسندگان و اینفلوئنسرهای شجاع شروع به بررسی دقیقتر دادهها و اطلاعات موج ویروسی اولیه میکنند. مطمئناً، آیا نمیدانید، این ویدیو جعلی است! و آن عکس فتوشاپ شده است! و آن تحلیل دادهها اشتباه انجام شده است!
خدای من، این یک رسوایی است! هر آنچه در مورد رویداد مهم میدانید اشتباه است! مقامات به شما دروغ گفتهاند. رسانههای اصلی شما را فریب داده اند. محتوای جعلی و اطلاعات نادرست که به طور اجتناب ناپذیری در طول هر رویداد مهمی رخ میدهد شروع به آشکار شدن میکند. این باعث خشم میلیونها نفر میشود و در نتیجه موج ویروسی دیگری را در رسانههای اجتماعی و سرویسهای خبری ایجاد میکند. بیایید این را «موج ویروسی واکنشی» بنامیم.
واکنش
موج ویروسی واکنشی یک روایت واحد مانند موج ویروسی اولیه نیست، بلکه مجموعهای از روایتهای ضد نظام است که توسط گروههای ذینفع و هویتهای فرهنگی مختلف رنگآمیزی شده است. حقوق در مورد نحوه نقض حقوق و آزادیها به صفر میرسد. چپها هرگونه بیعدالتی یا تعصبی را که در حال وقوع است تشدید میکنند. افرادی که برای مبارزه با نژادپرستی فعالیت میکنند، نژادپرستی را در روایتهای موج ویروسی اولیه خواهند یافت. افرادی که برای ترویج بازارهای آزاد زندگی میکنند، دولتهای مستبد و فاسد را در روایتهای موج ویروسی اولیه خواهند یافت. مانند یک آزمون جهانی رورشاخ، رویداد مهم دیدگاه شخصی هیچکس را تغییر نمیدهد، بلکه صرفاً دیدگاههای او را به آنها منعکس میکند.
از آنجایی که موج ویروسی واکنشی از چندین برداشت در رویداد مهم تشکیل شده است، مردم به زودی شروع به درگیری و دعوا در مورد اینکه چه کسی مقصر است و چه کسی مقصر نیست، میکنند. در حالی که موج ویروسی اولیه حس وحدت و میل به درک را در همه ایجاد میکند، موج ویروسی واکنشی همه را از هم جدا میکند و آنها را به اردوگاههای کوچک قبیلهای خود بازمیگرداند.
1-2 هفته: امواج ویروسی واکنشی مختلف در بین مخاطبان خود به اوج رسیدهاند. در تلاش برای حفظ توجه و علاقه، رسانههای خبری و تأثیرگذاران مختلف، لفاظیها را به اوج رساندهاند. کلماتی مانند “خائن”، “جنایتکار” و “نژادپرست” به قدری پراکنده میشوند که بیشتر معنای خود را از دست میدهند. ارجاعات اجباری هیتلر و استالین انجام شده است. تئوریهای توطئه در حال گسترش است. همه از همه رنجیده و ناراحت هستند.
اگر چیزی در عصر رسانههای اجتماعی درست باشد، این است که روایتها به منظور جلب توجه هر چه بیشتر تکامل مییابند. مجریان خبری که یک هفته پیش نگرانی خفیف خود را در مورد جنگ ابراز کردند، کاملاً به آخرالزمانی تبدیل خواهند شد. محققان خبرهای که زمانی در تلویزیون ظاهر میشدند تا توصیههای سنجیدهای ارائه دهند، جای خود را به آنارشیست خواهند داد. اینفلوئنسرها و صاحب نظران تلویزیونی بدون هیچ دلیل دیگری مواضع پوچ را امتحان خواهند کرد مگر اینکه توییتر را ناراحت کرده و دوباره در مورد آنها صحبت کند.
موج سوم
در میان این هرج و مرج است که سومین برند روزنامه نگار یا اینفلوئنسر پا میگیرد و اساساً به همه میگوید که این موج را آرام کنند. این تأثیرگذاران و رهبران فکری معمولاً میانهروهای سیاسی هستند که محتوای خود را به طور مستقل منتشر میکنند تا از اقتصاد فاسد پیروی نکنند. این صداهای معتدل، “بیایید یک دقیقه وقت بگذاریم و آرام شویم” سپس سومین و آخرین موج ویروسی ناشی از رویداد مهم، یعنی موج ویروسی ضدواکنش را راهاندازی میکنند. از آنجایی که موج ویروسی ضد واکنش بسیار اندازهگیری شده و محتاط است تا دقیق و منصفانه باشد، کاری را انجام میدهد که هیچ موج ویروسی دیگری نمیتوانست انجام دهد: مردم را خسته میکند. مطمئناً، آنها را تا جایی آموزش میدهد که در نهایت آرام میشوند، اما خستهکننده است.
حقیقت این است که شنیدن یک مورخ در مورد تاریخ روسیه به مدت سه ساعت در یک پادکست کافی است تا به میلیونها نفر نشان دهد که در واقع آنقدر که فکر میکردند به جنگ اهمیت نمیدهند. بنابراین، توجه آنها به هر چیز دیگری که درخشان و هیجانانگیز است جلب میشود، بازی بسکتبال امشب، خواه بازار سهام هفته آینده سقوط کند. تا اینکه رویداد مهم بعدی رخ میدهد و آنها دوباره از پلههای اول به پایین پرتاب شوند. نه تنها بارها و بارها و بارها از امواج ویروسی عبور میکنند، بلکه مانند یک ترفند جادویی که همچنان تماشاگران را در لبه صندلیهای خود قرار میدهد، نمایش به نمایش پس از نمایش، آنها همچنان شوکه و غافلگیر میشوند و هر کدام را میترسانند.
شگفتانگیزتر از همه، این است که با بررسی هر رویداد مهم و دور از کانون توجه، آنها در واقع فراموش میکنند که بیشتر این رویدادهای مهم در وهله اول اتفاق افتادهاند. این مایه شرمساری است، زیرا اگر آنها همه وقایع مهمی را که در سالهای اخیر فراموش کرده بودند به خاطر میآوردند، شاید متوجه میشدند که بسیاری از آنها در واقع اصلاً «مهم» نبودند. بدتر از آن، زمانی که اتفاقی واقعاً مهم رخ میدهد، به طور یکپارچه با جریان مستمر اطلاعات در عصر رسانههای اجتماعی ترکیب میشود.