چگونه شغل پیدا کنیم؟ پنهان نیست که بازار سختی است. رکود ممکن است رسماً به پایان رسیده باشد، اما در پشت بازار کار ضعیف و پیشبینیهای تولید ناخالص داخلی کاهش یافته و این حقیقت تلخی است که مدارک دانشگاهی آن پوشش امنیتی سابق را ندارند. اندرو سام، اقتصاددان کار، نتایج نظرسنجی جامعه آمریکا در سال 2009 توسط وزارت کار را تجزیه و تحلیل کرد و به این نتیجه رسید که تقریباً 45 درصد از فارغ التحصیلان دانشگاهی زیر 25 سال یا اصلاً کار نمیکنند یا مشاغلی را انجام میدهند که نیازی به مدرک دانشگاهی ندارند. این راز کوچک مصاحبه است: این یک مهارت است. مانند همه مهارتها میتوان با یافتن یک فرآیند و رعایت آن به آن مسلط شد. اکثریت قریب به اتفاق افراد – حتی حرفه ایها – از توسعه مهارتهای مصاحبه خود غفلت میکنند، بنابراین میتوانید اغلب با تلاشهای ابتدایی، برتری جزئی نسبت به آنها کسب کنید.

مصاحبه
قبل از مصاحبه
1. بنویسید، تمرین کنید، ضبط کنید
برخی از سوالات مصاحبه همیشه پرسیده میشوند و شما آنها را میدانید:
رزومه خود را ارسال کنید.” در مورد خودتان به من بگویید.” نقاط قوت و ضعف شما چیست؟ “درباره زمانی به من بگویید که بر یک چالش غلبه کردید / تیمیرا رهبری کردید / در یک پروژه شکست خوردید. “چرا به شرکت ما علاقه دارید؟”
شما میتوانید با یادداشت کردن پاسخهای خود از قبل، 80 درصد از پاسخهای مصاحبه خود را به بهترین شکل ممکن بنویسید. متأسفانه شما برای بداهه گویی امتیازی کسب نمیکنید. پس بایستید و چند دقیقه به آن فکر کنید. راه درست برای پاسخ دادن، تطبیق داستانها، نتایج و جزئیات در یک روایت 2-3 دقیقهای است. نه طولانیتر، نه کوتاهتر. ویژگی کلیدی است. تعداد افرادی را که رهبری کردهاید، میزان پولی که بر آن نظارت کردهاید و انواع پروژههایی که مدیریت کردهاید را ذکر کنید. هنگامیکه داستان خود را تعریف میکنید، آن را به صورت زمانی توضیح دهید و تجربیات خود را به گونهای بسازید که برای آن شغل کاملا واجد شرایط باشید. داستان خود را به یاد ماندنی، واضح و منطقی کنید.
تمرین کامل لباس پوشیدن انجام بدید و صحنه مصاحبه را بازسازی کنید. درست مثل مصاحبه لباس بپوشید و گوشی خود را روی میز قرار دهید تا پاسخهای شما را ضبط کند. بله، ممکن است عجیب به نظر برسد، اما اگر بازیکنان NFL با وسواس به تماشای فیلم میپردازند تا در مورد خودشان یاد بگیرند، چرا شما نمیتوانید؟
از انتقاد کردن خود نترسید. آیا لکنت دارید؟ وضعیت شما چطور است؟ آیا لبخند میزنید و ارتباط چشمی برقرار میکنید؟ آیا صدای شما مطمئن و قاطع به نظر میرسد؟ از پرسیدن دوستان نزدیک و خانواده خجالت نکشید: «هی، من روی پاسخهایم به برخی از سؤالات مصاحبه کار کردهام. آیا بدتان میآید که نگاهی گذرا به این کلیپ بیندازید و اگر پیشنهادی دارید به من بگویید؟”
2. جستوجو کنید
تا زمانی که فرصتها به وجود بیایند، خود را برای کشف راهها تحت فشار قرار دهید. یافتن شغل تا حد زیادی یک موضوع ابتکاری است، بنابراین اگر نتایج فوراً ظاهر نشد، دلسرد نشوید. مهمتر از همه، از استفاده از ارتباطات در صنعت خود خجالت نکشید. اگر با شخصی که در حال حاضر برای کارفرمای احتمالی شما کار میکند رابطه قوی دارید، شانس شما برای دریافت پیشنهاد بسیار زیاد است.
3. تحقیق
همانطور که من پشتهای از یادداشتهای مصاحبه قدیمی را مرور میکنم، شگفتانگیز است که چگونه آنها در دوره کوتاه جستجوی شغل من تکامل یافتهاند. در ابتدا، پنج سؤال عمومی را برای پرسیدن در مصاحبه نوشتم و از چند خط دیگر برای یادداشت برداری در طول مصاحبه استفاده کردم. من سه مصاحبه اولم را در یک صفحه قرار میدهم.
با کسب تجربه بیشتر، تحقیق برای هر مصاحبه زندگی بهتر میشود. توانایی من برای ارائه پاسخهای چشمگیر با آمادگی مصاحبه من کاملاً مرتبط بود. من مرتباً میشنوم که مدیران استخدام از مصاحبه شوندگانی که فاقد سؤالات اساسی هستند و دانشی در مورد شرکت نشان نمیدهند شکایت میکنند.
در حین مصاحبه
4. طرز فکر
ماموریت شما دریافت پیشنهاد است و نه چیز دیگر. تمام تلاش خود را برای دریافت پیشنهاد انجام دهید. دو دلیل مهم وجود دارد: شما یک پیشنهاد دریافت کردید، بنابراین مطلوب هستید و اکنون تعدادی پیشنهاد دارید که سایر مدیران استخدام باید از آن عبور کنند. وقتی به دنبال کار هستم، تمام انرژی خود را روی دریافت اولین پیشنهاد شغلی متمرکز میکنم. هنگامیکه مصاحبهکنندگان متوجه میشوند که شما یک پیشنهاد یا چند پیشنهاد روی میز دارید، با فوریتتر و فعالتر شروع به کار برای استخدام شما میکنند. پیشنهادات با سهولت بیشتری به شما میرسد.
اگر موقعیتی که از آن متنفرید به شما پیشنهادی برای مبلغ بالاتر بدهد، یک ابزار مذاکره قدرتمند دارید که میتوانید به شرکتی که ترجیح میدهید ببرید و به آنها اطلاع دهید که «من پیشنهادی به قیمت xxx، xxx دریافت کردم، اما واقعاً دوست دارم برای همکاری با شرکت شما اقدام کنم، آیا میتوانید آن را مطابقت دهید؟»
اولین پیشنهاد را دریافت کنید، سپس چندین پیشنهاد دریافت کنید. سپس تصمیم بگیرید که چه چیزی را دوست دارید. مزایایی که با شروع یک جنگ مناقصه دوستانه به دست میآورید ممکن است دستمزدی دهها هزار دلار بالاتر از پیشنهاد اصلی ایجاد کند.
5. رفتار خود را بشناسید
مصاحبهکنندهها از لحظهای که شما را میبینند، حال و هوای شما را با دیگرانی که روی صندلی شما نشستهاند مقایسه میکنند. اجازه ندهید که شما را بترساند، اما بدانید که بسیار مهم است که از ویژگیهایی که از خود نشان میدهید آگاه باشید.
در امور مالی، معمولاً مصاحبهکنندگان شما را در محل قرار میدهند، عمداً به شما فشار میآورند و نحوه واکنش شما را تحت فشار میسنجند. آنها به دنبال پاسخ درست نیستند؛ آنها در حال تماشای این هستند که ببینند آیا شما به صورت تحلیلی به مشکل برخورد میکنید، آیا واضع خود را حفظ میکنید، و آیا میتوانید راه حل خود را به وضوح توضیح دهید. پاسخهای تاثیرگذار عالی هستند، اما هرگز به قیمت آرامش و اعتماد به نفس روی محتوا تمرکز نکنید. اجازه دهید دوباره بگویم: آرام و مطمئن باشید. ترون کیو دومونت در کتاب قدرت تمرکز توضیح میدهد:
بسیار ضروری است که مردم به شما اعتماد داشته باشند. وقتی دو نفر همدیگر را ملاقات میکنند، فرصتی برای نگاه کردن به یکدیگر ندارند. آنها بر اساس غریزه یکدیگر را میپذیرند که معمولاً میتوان به آن اعتماد کرد. با فردی آشنا میشوید و برخورد او باعث ایجاد سوء ظن در شما میشود. به احتمال زیاد، نمیتوانید دلیل آن را بگویید، اما چیزی به شما میگوید: “با او معامله نکنید، زیرا اگر این کار را انجام دهید، پشیمان خواهید شد.”
مصاحبه کننده به دنبال کسی است که بتواند با او کار کند، بنابراین من بر روی ارتباط با فرد تمرکز میکنم. من همیشه آرام و ثابت میمانم، اما بسته به اینکه با چه کسی صحبت میکنم، تغییرات جزئی انجام میدهم. اگر یک شخصیت مسلط با من مصاحبه کند، کمی بلندتر و کمی قاطعانهتر صحبت خواهم کرد. یا اگر به نظر بیحوصله به نظر میرسند، از جزئیات جزئی داستان خود صرفنظر میکنم. اگر کسی شیرین و ساکت باشد، صدایم را پایین میآورم و کمی آهستهتر صحبت میکنم. تفاوت بسیار ظریف است، به طوری که اگر هر دو نفر در اتاق بودند، هیچ کدام متوجه تغییر نمیشدند.
بدون در نظر گرفتن شخصیت، میایستم تا محکم به آنها دست بدهم، با دست دیگر آرنج یا دستشان را لمس کنم، در چشمانشان نگاه کنم و به آنها بگویم: «آقای بوفه از ملاقات با شما خوشحالم». همانطور که دیل کارنگی اشاره میکند، برای هر فرد، نام آنها با ارزشترین صدای جهان است. در طول مصاحبه، وقتی صحبت میکنند، سکوت میکنم و تصمیم میگیرم تا زمانی که صحبتشان تمام شود، یادداشت برداری کنم یا به دقت گوش کنم.
6. از Specifics برای پاسخ دادن به سوالات استفاده کنید
من این را تکرار میکنم زیرا باید تکرار شود. هر زمان که به سؤالی پاسخ میدهید، از حکایات و مثالهای خاص استفاده کنید. این در مورد رزومه شما نیز صدق میکند. من میبینم که افراد زیادی مسئولیتهای شغلی خود را به جای آنچه که کارفرمایان واقعاً به آن توجه میکنند فهرست میکنند: دستاوردها.
واقعا چه کار کردی؟ به جای اینکه بگویید «به درخواستهای مشتری پاسخ دادید»، توضیح دهید که چگونه «با هماهنگی با مدیران مشتری دو بار در هفته، به توسعه حساب کمک کردید زیرا درآمد آن از 5 میلیون دلار به 10 میلیون دلار افزایش یافت.» اگر دستاوردها به کارفرمای جدید شما مرتبط نیست – مانند تغییر شغل – نشان دهید که با صحبت در مورد دورههای خودآموزی یا گواهینامههایی که به طور مستقل به دست آوردهاید انگیزه دارید.
7. سوالات فنی را پیش بینی کنید
یک مدیر صندوق تامینی در طول سالهای کارشناسی به من توضیح داد که “سوالات فنی یک چک باکس هستند. اشتباه گرفتن آنها احتمالا شما را از بین میبرد.” من 4 ساعت به هیوستون رفته بودم تا برای یک موقعیت تحلیل سهام مصاحبه کنم، و 2 ساعت اول مصاحبه – بخش کیفی – به همان راحتی بود که قبلا انجام داده بودم. بعد از اینکه سؤالاتم را پرسیدم و فرض کردم وقتمان تمام شده است، مدیر ناگهان به یاد آورد: «اوه! یک چیز آخر را فراموش کردیم. ما فقط میخواهیم از شما چند سوال بپرسیم. خوبه؟»
چقدر برای مک دونالد ارزش قائل هستید؟” به نظر شما نسخه بتا Abercrombie & Fitch چیست و چرا؟ “بدهی خالص منفی به چه معناست؟ “درآمدهای منفی را برای یک شرکت تولیدی چگونه ارزیابی میکنید؟”
به محض اینکه سوار ماشین شدم تک تک سوالاتی که از من پرسیدند را یادداشت کردم و جواب همه آنها را یاد گرفتم. مصاحبه بعدی 4 تا از سوالات مشابه داشت و بقیه را مستند کردم. من در نهایت یک پایگاه داده از سؤالات احتمالی – از تجربیات خودم و همکارانم – ساختم تا خودم را برای هر مصاحبه دیگری آماده کنم. اگر یک سوال فنی دریافت کردید که پاسخ آن را نمیدانید، استراحت کنید و حدس بزنید. به جای گفتن «نمیدانم»، نشان دهید که حداقل سعی میکنید به صورت تحلیلی درباره سناریو فکر کنید. هیچکس نمیخواهد با کسی که دستهایش را به هوا پرتاب میکند و حتی تلاش نمیکند کار کند.
بعد از مصاحبه
8. نامههای تشکر
من تقریباً 24 ساعت پس از مصاحبهام برای هر فردی که با او مینشینم یک ایمیل «متشکرم» میفرستم. من از هر فردی برای ملاقات با من در مورد موقعیت آزاد تشکر میکنم، اما کل 4-5 جمله را صرف بحث در مورد مکالمه منحصر به فرد خود میکنم، که بیشتر آن به دلیل سؤالاتی است که من از آن شخص خاص پرسیدم. هدف اصلی شما این است که آن را مختصر، غیر ضروری نگه دارید و چند چیز را تقویت کنید که شما را به یاد ماندنی میکند. یک مثال:
آقای اوباما، من میخواهم از شما برای زمانی که دیروز در مورد پست خالی معاون رئیس جمهور صرف کردید تشکر کنم.
پس از ملاقات با شما و کابینهتان، مطمئن هستم که تجربهام بهعنوان وزیر امور خارجه و علاقه به سمتی در کاخ سفید، من را برای تیم مناسب میسازد. پروژههایی که در مورد رشد شغلی و ماموریتهای Confidential Black Ops بحث کردیم واقعاً جذاب بودند، و من امیدوارم که در دستیابی به این اهداف به شما بپیوندم. من از شنیدن مسئولیتهای روزانه این موقعیت لذت بردم و فکر میکنم مهارتهای گفتاری و تمایل به حضور در فضایی سریع به من امکان میدهد از همان ابتدا سازنده باشم. اگر سوال بیشتری دارید به من بگویید.
هیلاری کلینتون
موفق باشید!