زمانی مردی را میشناختم که پول زیادی به دست میآورد. او جهان را مجموعهای از گزارههای ارزشی میدانست. همه چیز از تعطیلات گرفته تا اینکه کدام آبجو را در یک رستوران انتخاب کند، تا اینکه چرا برخی افراد او را دوست داشتند یا نداشتند. اگر کسی با او بیادبی میکرد به این دلیل بود که حسادت میکرد یا از قدرت یا موفقیت او احساس خطر میکرد. اگر کسی با او مهربان بود به این دلیل بود که قدرت و موفقیت او را تحسین میکرد و در برخی موارد ممکن است سعی در تغییر او برای دسترسی بیشتر داشته باشد. او خود را از طریق موفقیت مالیاش قضاوت میکرد. طبیعتاً او جهان و مردم در آن را با با موقعیت مالی میسنجید.
یک بار زنی را میشناختم که زیبا بود. او دنیا را از نظر جذابیت و توجه میدید. همه چیز، از مصاحبههای شغلی گرفته تا تخفیف در رستورانها تا برخورد با یک مادر آزاردهنده. اگر کسی با او بیادبی میکرد به این دلیل بود که از زیبایی او یا عدم زیبایی خود میترسید. اگر کسی با او مهربان بود به این دلیل بود که زیبایی او را تحسین میکرد و میخواست به آن دسترسی داشته باشد. او خودش را از طریق زیبایی و جذابیتش قضاوت میکرد. طبیعتاً او جهان و مردم در آن را با زیبایی و جذابیت آنها میسنجید.
یک بار مردی را میشناختم که بازنده بود. او از نظر اجتماعی ناجور بود و هیچ کس او را دوست نداشت. او دنیا را یک مسابقه محبوبیت میدید، مسابقهای که همیشه در حال شکست دادن آن بود. همه چیز، از میزان درآمد او در محل کار، خدمات ضعیفی که در رستورانها دریافت میکرد، تا افرادی که به شوخیهای او نمیخندیدند. اگر کسی با او بیادبی میکرد به این دلیل بود که فهمیده بود چقدر از او خونسردتر است. اگر کسی با او مهربان بود به این دلیل بود که دیدند او چقدر بازنده است و به او رحم کردند. یا شاید آنها فقط بازندهای بزرگتر از او بودند. او خود را از طریق موقعیت اجتماعیاش میسنجید. طبیعتاً جهان و افراد موجود در آن را از طریق موقعیت اجتماعی میسنجید.

قضاوت
چرا دیگران را قضاوت میکنیم
برخی از ما زندگی خود را با پول و تمجید میسنجیم. دیگران آن را از طریق زیبایی و محبوبیت میسنجند. دیگری آن را از طریق خانواده و روابط میسنجد. یکی دیگر آن را از طریق خدمت و اعمال نیک میسنجد. این احتمال وجود دارد که شما آن را از طریق ترکیبی از همه این موارد اندازهگیری کنید، اما یکی از آنها برای شما اهمیت بیشتری دارد. یکی برجستهتر از دیگری است و خوشبختی شما را تعیین میکند. مهم است تا حد امکان خودمان را با معیارهای داخلی خود بسنجیم. هر چه معیارهای ما برای ارزش و ارزش خودمان خارجیتر باشد، بیشتر همه چیز را برای خودمان خراب میکنیم.
اما موارد بیشتری وجود دارد. روشی که شما خودتان را قضاوت میکنید این است که چگونه دیگران را قضاوت میکنید و چگونه تصور میکنید دیگران شما را میسنجند. اگر زندگی خود را با روابط خانوادگی خود بسنجید، دیگران را نیز با همان معیار میسنجند. یا اگر آنها از خانواده خود دور هستند یا به اندازه کافی به خانه نمیآیند، بدون در نظر گرفتن زندگی یا سابقه آنها، آنها را به عنوان افرادی مرده، ناسپاس یا غیرمسئول قضاوت خواهید کرد.
اگر زندگی خود را با میزان سرگرمی و مهمانی که میتوانید داشته باشید بسنجید، دیگران را نیز با همان معیار اندازه گیری میکنید، میزان تفریح و مهمانی آنها. یا اگر ترجیح میدهند در خانه بمانند و سریالهای Star Trek: Next Generation را هر آخر هفته تماشا کنند، بدون در نظر گرفتن شخصیت یا نیازشان، آنها را بهعنوان بازدارنده، ترسیده از دنیا، لنگ و بیروح قضاوت خواهید کرد.
اگر زندگی خود را با میزان سفر و تجربه خود بسنجید، سایر افراد را نیز با همان معیار اندازه گیری خواهید کرد، چقدر دنیوی شدهاند. اگر آنها ترجیح میدهند در خانه بمانند و از راحتیهای روزمره لذت ببرند، بدون توجه به اینکه واقعاً آرزوهایشان چیست، آنها را به عنوان غیرکنجکاو، نادان، بدون جاهطلبی قضاوت خواهید کرد.
معیاری که برای خودمان استفاده میکنیم، معیاری است که برای دنیا به کار میبریم.
اگر باور داشته باشیم که سختکوش هستیم و هر چه داریم به دست آوردهایم، پس باور خواهیم کرد که بقیه هم همان چیزی را که دارند به دست آوردهاند و اگر چیزی ندارند، به این دلیل است که چیزی به دست نیاوردهاند. یا باور کنیم که قربانی جامعه شدهایم و مستحق عدالت هستیم، آنگاه باور خواهیم کرد که دیگران نیز قربانی جامعه هستند و مستحق عدالت هستند. اگر باور داشته باشیم که ارزش ما ناشی از ایمان به یک نیروی برتر است، در آن صورت دیگران را با ایمان (یا عدم ایمان) آنها به یک قدرت برتر میبینیم. اگر خودمان را با عقل و استفاده از عقل بسنجیم، از همان دریچه دیگران را قضاوت خواهیم کرد.
به همین دلیل است که افرادی که کارآفرین هستند تمایل دارند فکر کنند که بقیه نیز باید کارآفرین باشند. همین دلیل است که افرادی که مسیحی از نو متولد شدهاند، تمایل دارند که معتقد باشند که همه باید از طریق عیسی مسیح نجات پیدا کنند. به همین دلیل است که آتئیستهای تندرو سعی میکنند به طور منطقی در مورد چیزی بحث کنند که ربطی به منطق ندارد. به همین دلیل است که نژادپرستان اغلب ادعا میکنند که بقیه نیز نژادپرست هستند. آنها فقط آن را نمیدانند. به همین دلیل است که مردان جنسیتگرا با گفتن اینکه زنان بدتر هستند و زنان جنسیتگرا با گفتن اینکه مردان بدتر هستند، جنسیتگرایی خود را توجیه میکنند.
این بدان معنا نیست که قضاوت اشتباه است. ارزشهای زیادی وجود دارد که ارزش قضاوت را دارند. من افرادی را که خشن و بدخواه هستند قضاوت میکنم. اما این بازتابی از شخصیت من است. من خشونت و بدخواهی را در درون خودم قضاوت میکنم. اینها صفاتی هستند که من در درون خودم آنها را تحمل نمیکنم، بنابراین آنها را در دیگران نیز تحمل نمیکنم. اما این انتخابی است که من میکنم. این انتخابی است که همه ما انجام میدهیم، چه بدانیم یا نه. ما باید این انتخابها را آگاهانه انجام دهیم و نه با خلبان خودکار.
چگونه به راحتی دور دنیا سفر کنیم
به همین دلیل است که افرادی که فکر میکنند زشت هستند، به دنبال همه راههایی هستند که اطرافیانشان زشت هستند و چرا افرادی که تنبل و سست هستند، به دنبال همه راههایی میگردند که دیگران نیز به آنها دست میزنند و سست میکنند. همین دلیل است که مقامات فاسد فاسد بودن را انتخاب میکنند: زیرا آنها تصور میکنند دیگران به اندازه آنها فاسد هستند. به همین دلیل است که متقلبها تقلب را انتخاب میکنند: زیرا تصور میکنند که اگر به دیگران هم فرصت داده شود، تقلب میکنند. به همین دلیل است که کسانی که نمیتوانند اعتماد کنند، کسانی هستند که نمیتوان به آنها اعتماد کرد.
بسیاری از ما معیارهای درونی خود را نه از طریق انتخاب آگاهانه بلکه از طریق شرمساری که در معرض آن قرار میدهیم اتخاذ میکنیم. من این جمله را دوست دارم، “همه یا در تلاشند تا ثابت کنند که چه کسی در جوانی بودهاند یا رد کنند”، زیرا برای بسیاری از ما، معیارهای ما با نحوه نگاه مردم به ما در دوران رشد مشخص میشود. ما در یک زمینه از زندگی خود تثبیت میکنیم. زیرا احساس میکنیم مردم بیشتر در مورد ما قضاوت میکنند. تشویقکننده دبیرستانی که میترسد در بزرگسالی ظاهر خود را از دست بدهد. بچه فقیر، وسواس زیادی برای ثروتمند شدن داشت. بازندهای که میخواهد بزرگترین مهمانیها را برگزار کند. سستی که میخواهد به همه ثابت کند چقدر باهوش است.

قضاوت
بخش بزرگی از رشد ما این است که تثبیت خود را بشناسیم، تشخیص دهیم که چگونه خود را میسنجیم و آگاهانه معیار خود را برای خود انتخاب میکنیم. اما بخش بزرگ دیگری از توسعه این است که تشخیص دهیم هر کسی معیار خود را دارد. این معیار احتمالاً مشابه معیار ما نخواهد بود. و این (معمولا) خوب است. اکثر معیارهایی که مردم انتخاب میکنند خوب هستند. حتی اگر آنها همان معیارهایی نباشند که شما برای خودتان انتخاب میکنید.
شما ممکن است دنیا را از طریق ارزشهای خانوادگی ببینید، اما بیشتر مردم اینطور نیستند. ممکن است دنیا را از طریق معیار جذابیت ببینید، اما بیشتر مردم اینطور نیستند. شما ممکن است دنیا را از طریق معیار آزادی و دنیاطلبی ببینید، اما بیشتر مردم اینطور نیستند. ممکن است دنیا را از طریق مثبت و دوستانه نگاه کنید، اما بیشتر مردم اینطور نیستند.
این به سادگی بخشی از انسان بودن است. پذیرش اینکه دیگران خود و جهان را متفاوت از شما میسنجند، یکی از مهمترین گامها برای انتخاب آگاهانه روابط مناسب برای خود است. برای ایجاد مرزهای قوی و تصمیمگیری برای اینکه میخواهید چه کسی بخشی از زندگی شما باشد و چه کسی نباشد، ضروری است. ممکن است عقاید یا رفتارهای یک فرد را نپذیرید. اما باید بپذیرید که نمیتوانید ارزشهای یک فرد را برای او تغییر دهید. همانطور که باید ارزشهای خود را توسط خودمان و برای خودمان انتخاب کنیم. آنها نیز باید خودشان و برای خودشان این کار را انجام دهند.