سال پیش، در یک صبح آفتابی آوریل، به ساختمان اداری جدیدم رفتم. اولین روز سفر کاری من در یک بانک بزرگ و معتبر در مرکز شهر بوستون بود. اولین روز حرفهای که ظاهراً بقیه زندگی من را مشخص میکرد. وقتی نشان امنیتی جدیدم را جمع کردم و به آسانسور نقرهای براق دسترسی پیدا کردم، به طرز عجیبی احساس قدرت میکردم. این بود! من بالاخره یک بزرگسال واقعی، زنده و کارآمد شدم. اما وقتی به اتاقک جدیدم هدایت شدم، این حس قدرت از بین رفت. خاکستری، عقیم، بدون شادی. نشسته بودم و با عصبانیت نوشیدنی انرژیزا میخوردم در حالی که منتظر بودم سرپرست جدیدم برای آموزش صبح بیاید. او حدود ساعت 8:30 صبح رسید و تا ساعت 9 صبح به اندازه کافی روشهای بیهوده را به من نشان داد تا حتی بدترین کتاب درسی دانشگاه را با زندگی پر جنب و جوش در حافظهام فریاد بزند. من ساعت 6:30 صبح برای این از خواب بیدار شدم؟

سفر
چگونه شغل خود را رها کنید و جهنم اتاقک را ترک کنید
ایمیلهای زیادی از خوانندگان دریافت میکنم که از من میپرسند چگونه میتوانم بدون نگهداشتن یک به اصطلاح «شغل ثابت» به دنیا سفر کنم. پاسخ کوتاه اینترنت است. قبل از این وبلاگ، من تعدادی وبسایت و پروژه را راهاندازی میکردم که مقداری درآمد کسب میکردم. سپس چند کار آزاد انجام دادم. بعد کتاب نوشتم. سپس مردم شروع کردند به من میگفتند که چیزهای بیشتری بنویس و پنج سال گذشت و حدود 500000 کلمه جلوتر رفتم و من اینجا هستم. بسیاری از مردم رویای خروج از مسابقه موش را دارند. آنها میخواهند نردبان شغلی را رها کنند و راهی پیدا کنند تا زمان بیشتری را برای انجام کاری که دوست دارند بگذرانند. من از صمیم قلب این تصمیم زندگی را تایید میکنم. اگرچه وقتی بانک را ترک کردم احساس حماقت میکردم و بیشتر دو سال آینده را با ترس و بیحالی سپری میکردم و تمام ساعات شبانه روز را کار میکردم، اما این یکی از بهترین تصمیمهایی بود که در زندگیام گرفتم.
در حال حاضر چیزهای زیادی در این زمینه نوشته شده است: ترک شغل، کسب درآمد آنلاین، راهاندازی یک کسب و کار، سفر در سراسر جهان، و غیره. بسیاری از این موارد عالی است. اما بسیاری از آنها در مورد واقعیتهای احساسی صحبت نمیکنند – برخورد با شک، یافتن انگیزه، پرداختن به فشارهای روی دوستان و روابط شما. من میخواهم یک پرتره واقعگرایانه از این تغییر زندگی ترسیم کنم. چالشهای زیادی وجود دارد، چه ذهنی و چه احساسی، اما من شما را تشویق میکنم که جهش کنید.
چرا باید خود را ترسانده باشید. سوال صادقانه؟ آیا عاشق کاری هستید که انجام میدهید؟
اگر پاسخ محکم و پر طنین انداز نیست، «بله! من برای این مزخرفات زندگی میکنم،» شما را تشویق میکنم که به طور جدی در مورد آن کاری انجام دهید. ممکن است افراطی به نظر برسد، اما به طور جدی، ۱۰۰ سال دیگر شما و همه کسانی که میشناسید خواهید مرد و نوههایتان به خاطر اینکه چگونه آن پاداش سه ماهه یا یک گوشه دفتر را دریافت کردید، گیج نخواهند شد. این زندگی توست و هر نفسی که میکشی تو را میکشد. دست از پیچ و تاب کردن بردارید. این احتمال وجود دارد که فکر ترک شغل روزانه شما را وحشتزده کند. این طبیعی و قابل انتظار است… حتی خوب است.
وقتی آن روز بانک را ترک کردم، فقط تصور مبهمی از کاری که باید انجام دهم داشتم. من از اینجا و آنجا در اینترنت کمی پول درآوردم. این چیزی نزدیک به زندگی تمام وقت نبود، اما میدانستم که بازار جدیدی است که به سرعت در حال رشد است. و با کمی کار سخت همراه با پس اندازم، معتقد بودم که میتوانم یک کسب و کار تمام وقت در عرض چند ماه راهاندازی کنم. تقریباً 18 ماه طول کشید تا من یک درآمد ثابت تمام وقت به دست بیاورم. من چندین بار دچار مشکل شدم، مدتی توسط دوست دختر سابقم حمایت شدم و سپس به خانه مادرم برگشتم. در بیشتر سالهای 2008-2009 من 10 تا 16 ساعت در روز کار کردم و اکثر پروژههایم شکست خوردند و درآمد کمی داشتند یا اصلاً درآمد نداشتند. حداقل میتوان گفت استرس آور بود. مردم از من میپرسند که چه چیزی در این دوره به من انگیزه داد. پاسخ وحشت است. وحشت روزانه کامل و بی چون و چرا.
من کاملاً از شکست میترسیدم. البته در آنجا هم مقداری عشق وجود داشت (من عاشق کارم بودم و هنوز هم هستم). اما وحشت از همین جا سرچشمه گرفت: این ایده که من هرگز با انجام کاری که دوست دارم پول در نمیآورم، وحشتی که باید به خاطر شغلی که از آن متنفرم زندگی کنم، وحشتی که دو سال را با آن تلف میکردم. هیچ چیز برای نشان دادن آن وحشتی که همه دوستان و خانوادهام، که فکر میکردند من دیوانه هستم، ندارم. این ترس مرا شبها بیدار نگه میداشت، و مهمتر از آن باعث میشد شبها کار کنم.
من طی سالها با تعدادی از افراد ملاقات کردهام که میخواهند شغل خود را رها کنند، کسبوکار خود را راهاندازی کنند و جریانهای درآمد جدیدی ایجاد کنند. آنها میترسند. آنها باید به جای اینکه از وحشت خود برای عمل استفاده کنند، تمام وقت خود را صرف برنامهریزی کنند. 90 درصد از برنامههایی که شما انجام دهید با شکست مواجه میشوند. عادت کن!
دلیلش این نیست که ما برنامهریزان ضعیفی هستیم، به این دلیل است که ناشناختههای زیادی وجود دارد. تنها راه برای کشف ناشناختهها و تطبیق با آنها، بیرون آمدن و شکست خوردن است. بنابراین، شما باید از شکست خوردن وحشت داشته باشید. به همین دلیل است که به هر حال باید این کار را انجام دهید. زمانی که میخواستم بانک را ترک کنم، تعدادی از دوستان و اعضای خانواده به من پیشنهاد کردند که تا زمانی که درآمد ثابتی داشته باشم، به کار خود ادامه دهم. در گذشته، فکر میکنم اگر این کار را میکردم، به آن نمیرسیدم. تسلیم شدن خیلی آسان بود. وقت یا انرژی لازم برای انجام آن را نداشتم. آن ترس همیشگی که به من انگیزه میداد از بین رفته بود.
وحشتی که با سر پریدن به من داد، قدرتمندترین دارایی من بود. متعهد بودم من برنده میشوم یا در تلاش میمیرم. من داراییهایم را فروختم (بازیهای ویدیویی، کامپیوتر، مبلمان، گیتار – همه چیز). بیشتر سرگرمیهایم را کنار گذاشتم. ارتباطم با تعدادی از دوستانم قطع شد. میدانستم وقتی موفق شدم همه این چیزها برمیگردند. اما شکست یک گزینه نبود.
عقل عالی، اخلاق کاری عالی و توانایی سازگاری قطعا ضروری است. اما شما همچنین به انگیزه عاطفی نیاز دارید که شما را برای رسیدن به رویاهایتان سوق دهد. همه این احساس را داشتند که شما میدانید چه کاری باید انجام دهید، آن را احساس میکنید و آن را میخواهید، اما این احساس را ندارید که واقعاً از جای خود بلند شوید و آن را انجام دهید. پس هر روز، سال به سال روی میزی که از آن متنفر هستید مینشینید و منتظر چیزی هستید که هرگز نمیآید.

سفر
این را به خاطر بسپار: دلیلی برای انجام کارهایی که از آن متنفر هستید وجود ندارد.
برنامه ریزی برای فرار شما
اما بیایید در مورد واقعیت صحبت کنیم. به خصوص اگر بچه دارید، پرداخت خانه، پرداخت ماشین، وام دانشجویی یا مشکلات سلامتی دارید. چه کار میکنی؟
1. تمام وسایل بی فایده خود را بفروشید و صندوق مالی خود را مرتب کنید
داراییهای زیاد برای دنبال کردن یک سبک زندگی از راه دور نتیجه معکوس دارد. آنها اغلب برای دستیابی به شادی به طور کلی معکوس هستند. اگر صاحب چیزی هستید که از نظر مالی شما را در فشار قرار میدهد (اثاثیه، ماشین و غیره)، ضررهای خود را کاهش دهید و تا میتوانید از شر آن خلاص شوید. بدهی شیطان است. انجام این کار ممکن است در ابتدا شما را به هم بزند. یا ممکن است در آنجا نشسته باشید و فکر کنید که من یک آدم بدجنس و غیر واقعی هستم و هرگز نمیتوانید از دست مبل ایتالیایی دوتخته خود که فقط اتاق را به هم میبندد خلاص شوید، اما به هر حال آن را بفروشید. میلیونها مبل در دنیا وجود دارد، تجربیات زندگی شما یک بار اتفاق میافتد. سوار آن شوید.
درباره تربیت جنسی اینجا بخوانید
در موارد شدید، این ممکن است شامل فروش خانه شما باشد. این ممکن است دیوانهکننده به نظر برسد و ممکن است برای شما کاملاً غیرمنطقی باشد، به خصوص اگر خانواده دارید. اگر چنین است، پس آن را اجاره کنید. بدیهی است که مسافت پیموده شده ممکن است بسته به اینکه چه کسی هستید و شرایط زندگی شما متفاوت باشد. چرا در یک خانه بد گیر کردهاید وقتی میتوانید در یک آپارتمان شاد و آزاد باشید؟
2. منبع درآمد خود را مشخص کنید
به نظر میرسد مردم معتقدند که در مسیر شغلی معمولی به دام افتادهاند، اما در واقع گزینههای زیادی وجود دارد. در ایالات متحده، ما به ندرت در معرض گزینههای خارج از مرزهای کشورمان (منهای ارتش) هستیم. شما فقط باید مایل باشید که کمی ریسک کنید و کمی سختتر کار کنید.
فهرست ناقصی از گزینهها برای رفتن به خارج از کشور و سفر در جهان:
به یک سازمان داوطلب بپیوندید. اگر بدتان نمیآید که دستهایتان را کثیف کنید و خود را در محیطهای سخت قرار دهید، سازمانهای داوطلب، چه سازمانهای دولتی و چه سازمانهای غیردولتی (یعنی سپاه صلح) همیشه به دنبال کمک هستند. شما اغلب به کشورهای در حال توسعه فرستاده میشوید، اما برخی از کشورهای در حال توسعه به طرز شگفتآوری برای زندگی لذت بخش هستند (تایلند، کلمبیا، فیلیپین، پرو و غیره). هنگامیکه در قاره دیگر هستید، گردش از کشوری به کشور دیگر به ندرت بیش از 50 دلار بلیط اتوبوس/قطار/هواپیما است.
انگلیسی تدریس کنید. دستمزد کم است و کار سخت است، اما این باعث میشود که شما یک سفر پولی به قاره دیگری و اغلب با تعطیلات بسیار خوب داشته باشید. آسیا و آمریکای لاتین قارههایی هستند که بدون نیاز به تجربه یا زبان خارجی به این قاره میروند. اگر در اروپا تدریس میکنید، حداقل باید زبان مقصد را بدانید. یکی از دوستانم به مدت شش ماه در کره جنوبی انگلیسی تدریس کرد، پولی که به دست آورد را گرفت و به مدت سه ماه به هند رفت، سپس شش ماه دیگر در فیلیپین تدریس کرد و بعد از آن مدتی در آسیای جنوب شرقی پرید. تجربه بدی نیست!
منبع درآمد موبایل را پیدا کنید. پوکر. معاملات سهام/گزینه. فریلنسینگ. مشاوره. بازاریابی اینترنتی. وبلاگ نویسی گرافیک/طراحی وب. نویسنده / روزنامه نگار. اینها همه حرفههایی هستند که من در جادهها با آنها برخورد کردهام. اینها همه اشکال درآمدی هستند که میتوان بدون توجه به موقعیت مکانی به دست آورد. برخی از آنها منحنی یادگیری شیبدار و طولانی دارند، اما هرگز زمانی بهتر از اکنون برای شروع وجود ندارد.
یک کسب و کار آنلاین راه اندازی کنید. این یک موضوع عظیم است که افراد دیگر میتوانند خیلی بهتر از من پوشش دهند، اما استارتآپهای اینترنتی اغلب میتوانند از هر جایی ایجاد و مدیریت شوند. در واقع، تعدادی از استارتآپهای «انکوباتور» در سرتاسر جهان وجود دارند که در آن کارآفرینان اینترنتی در مکانهایی با کیفیت زندگی بالا و هزینههای بسیار پایین (چیانگ مای در تایلند، بالی در اندونزی، مدلین در کلمبیا و غیره) گرد هم میآیند.
شرکت خود را متقاعد کنید که به شما اجازه دهد از راه دور کار کنید. گزینهای برای همه نیست، اما اگر یک برنامه نویس، توسعه دهنده یا طراح هستید، این میتواند گزینهای برای شما باشد.
به خارج از کشور منتقل شوید گزینه دیگر اگر برای یک شرکت بینالمللی بزرگ مانند Procter and Gamble یا Yahoo کار میکنید! سفر به مکانهای مختلف در سراسر جهان راحت است. اغلب اوقات میتوانید با کار در کشورهای دیگر زمان زیادی را برای تعطیلات به دست آورید که به شما امکان میدهد سفر کنید.
در حین سفر شغلهای عجیب و غریب پیدا کنید. این در برخی کشورها آسان است و در برخی دیگر غیرممکن است. اما یافتن شغل درهاستلها، بارها و رستورانهای شهرهایی که به آنها سفر میکنید میتواند برای حمایت از خودتان در هر کجا که میروید انجام شود. تعدادی از افراد این کار را انجام میدهند. این کار به زمان و تلاش نیاز دارد و واضح است که بسیار استرسزا است، اما میتوان آن را انجام داد.
در یک سفر دریایی یا برای یک شرکت هواپیمایی کار کنید. به طور جدی. این افراد با زمان خود در دریا و جایی که میتوانند بروند، انعطافپذیری شگفتانگیزی دارند. من با زنی آشنا شدم که در یک سفر دریایی در کاستاریکا کار میکرد و او به بیش از 75 کشور سفر کرده بود و بیش از شش ماه در یک دوجین زندگی میکرد. او در اوایل 30 سالگی خود بود. همین مفهوم در مورد کار برای یک شرکت هواپیمایی صدق میکند، اما در ابعاد کمتر و جت لگ بسیار بیشتر.
کل حرفه خود را در خارج از کشور شروع کنید. در تعدادی از بخشهای در حال توسعه جهان، بهویژه آسیا، تقاضای بسیار زیادی برای غربیهای تحصیلکرده دانشگاهی برای پستهای مدیریتی پردرآمد وجود دارد. کشورهایی مانند چین، برزیل، مالزی و سنگاپور استعدادهای غربی زیادی وارد میکنند. یک فارغالتحصیل کالج نه تنها میتواند با رفتن به یکی از این کشورها پلههای متعددی را در نردبان شرکت رد کند، بلکه میتواند کیفیت زندگی خود را با هزینه کمتری افزایش دهد. بیایید بگوییم که درآمد 60000 دلار در سال در شانگهای بسیار فراتر از درآمد 80000 دلار در سال در شهر نیویورک است.
شما میتوانید تعدادی از این استراتژیها را ترکیب کنید. گاهی اوقات میتوانید فقط با پسانداز خود حرکت کنید و در حین حرکت شروع به کشف آن کنید. کسی میتواند با پسانداز شغل خود را ترک کند، در راه یک وبلاگ راهاندازی کند، کارهای مشاور آزاد را به صورت آنلاین انجام دهد، کارهای عجیب و غریب را اینجا و آنجا انجام دهد، و تا زمانی که پساندازش تمام شود، درآمد متوسطی مستقل از کارهایش داشته باشد. اما مثل همیشه، گوگل دوست شماست. هیچ کمبودی در وبسایتها و منابع در مورد سازمانهای غیردولتی، استارت آپهای اینترنتی، بازاریابی، مهاجرت، کوله پشتی، سفر و غیره وجود ندارد.
3. “سرعت فرار” خود را محاسبه کنید
کمی تحقیق کنید و اولین مقصد(های) خود را انتخاب کنید. آیا میخواهید یک استارتاپ اینترنتی در آسیا را امتحان کنید؟ برای یک NGO در آمریکای مرکزی کار کنید؟ بسیاری از مردم به من مراجعه میکنند و میگویند: “من میخواهم در خارج از کشور زندگی کنم، چگونه میتوانم این کار را انجام دهم؟” خب بستگی داره کجا بری شما میتوانید مانند یک پادشاه با 1000 دلار در تایلند یا فیلیپین زندگی کنید یا این مقدار را در یک هفته در برزیل خرج کنید. این بستگی دارد که کجا میروید و چه کاری انجام میدهید.
عامل دیگر تعهدات مالی شماست. اگر در خانه بدهی دارید، باید آن را در نظر بگیرید. اگر مشکلات سلامتی دارید، باید در مورد آن نیز تحقیقات زیادی انجام دهید. خبر خوب این است که اگر آمریکایی هستید، با خروج از کشور پول زیادی در مراقبتهای بهداشتی پسانداز خواهید کرد. مقداری را که برای زنده ماندن در هر کجا که میخواهید بروید، به صورت غیر فعال در ماه محاسبه کنید. این ممکن است مستلزم یافتن شغل موقت در جایی که هستید، باشد.
4. ماشه را بکشید
هنگامیکه سطح پسانداز و یا درآمد مستقل از موقعیت مکانی مورد نظر خود را شناختید، با هر آنچه دارید برای آن تلاش کنید. این ممکن است شامل از بین بردن کار روزانه شما باشد تا زمان بیشتری برای کار کردن برای آن آزاد کنید. ممکن است به معنای تعیین یک هدف مالی برای روزی باشد که بتوانید دو هفته خود را در آن قرار دهید. خلاقیت به خرج دهید و نسبت به آن احساس بد نداشته باشید. یکی از دوستانم تصمیم گرفت 100% خود را وارد این سبک زندگی کند و تقریباً یک سال قبل از اینکه پاهایش را بلند کند و بدود، به خانه والدینش رفت. مدتی روی مبل یکی از دوستانم زندگی کردم. بعداً با مادرم برگشتم تا اینکه پول کافی برای خرید بلیط هواپیما به آرژانتین پیدا کردم. وقتی آنجا بودم میتوانستم تقریباً نیمی از درآمدی را که برای زندگی در ایالات متحده نیاز داشتم، به خوبی زندگی کنم. از آنجا کسب و کارم را بیشتر ساختم. اما، همانطور که گفتم، برنامهریزی فقط شما را تا اینجای کار میبرد. بهترین برنامهریزی را که میتوانید انجام دهید، سپس خود را به آتش بیندازید. برای خود چارهای باقی نگذارید جز اینکه در صدر قرار بگیرید. سخت و اعصاب خردکن خواهد بود، اما اینگونه رشد میکنید. اینگونه است که شما تمام آب را از زندگی بیرون میکشید. خودت را بترسان بعد بهش بخند.