من قصد ندارم مغز شما را منفجر کنم و به شما بگویم که یادگیری زبان دیگری آسان بود یا میانبر یا هک وجود دارد. من تمرین کردم. راستش را بخواهید، «هکهای» فرضی برای یادگیری یک زبان خارجی را دیدهام، و هیچکدام برای من کارساز نبود. ساعتها مطالعه همراه با تلوتلو خوردن در میان بسیاری از مکالمات طول کشید. در اینجا 25 نکته است که در مورد یادگیری یک زبان جمعآوری شده:

زبان
گفتگو
اگر در یادگیری یک زبان خارجی یک “راز” یا “هک” وجود دارد، آن این است: ساعتها و ساعتها مکالمه سخت و ناخوشایند با افرادی که در آن زبان بهتر از شما هستند. 1 ساعت مکالمه (با اصلاحات و فرهنگ لغت برای مرجع) به اندازه پنج ساعت در یک کلاس درس و 10 ساعت با یک دوره زبان توسط خودتان خوب است.
تعدادی دلیل برای این کار وجود دارد. اولی انگیزه است. اهمیتی ندارد که راهنمای مطالعه شما چقدر جالب است، شما برای برقراری ارتباط با یک فرد زنده در مقابل خود بسیار سرمایهگذاری و انگیزه بیشتری نسبت به یک کتاب یا برنامه صوتی روی رایانه خود خواهید داشت.ردلیل دوم این است که زبان چیزی است که باید پردازش شود، نه حفظ. از نظر تجربه، خیره شدن و حفظ کردن یک کلمه در یک کتاب یا فلش کارت 100 بار به سادگی مانند مجبور شدن به استفاده از یک کلمه در مکالمه دو یا سه بار نیست. دلیل آن این است که ذهن ما به خاطراتی که شامل تجربیات واقعی انسانی و اجتماعی است، اولویت بیشتری میدهد، خاطراتی که احساساتی با آنها گره خورده است.
بنابراین، برای مثال، اگر فعل «شکایت کردن» را جستجو کنم و آن را در یک جمله با یک دوست جدید استفاده کنم، به احتمال زیاد همیشه آن کلمه را با آن تعامل و گفتگوی خاصی که با او داشتم مرتبط میدانم. در حالی که من میتوانم با همان کلمه 20 بار با فلش کارت تمرین کنم، و حتی اگر ممکن است درست متوجه شوم، در واقع اجرای آن را تمرین نکردهام. برای من معنایی ندارد، بنابراین احتمال اینکه در حافظهام بماند، کمتر است.
شدت مطالعه در برابر طول مطالعه
منظور این است که مطالعه یک زبان چهار ساعت در روز به مدت دو هفته برای شما مفیدتر از مطالعه یک ساعت در روز برای دو ماه است. این یکی از دلایلی است که چرا بسیاری از مردم در کلاسهای زبان در مدرسه شرکت میکنند و هرگز چیزی را به خاطر نمیآورند. به این دلیل است که آنها فقط 3-4 ساعت در هفته مطالعه میکنند و اغلب کلاسها با چند روز از هم جدا میشوند. زبان نیاز به تکرار زیاد، تجربیات مرجع زیاد و تعهد و سرمایه گذاری مداوم دارد. بهتر است یک دوره خاص از زندگی خود را اختصاص دهید، حتی اگر فقط 1 تا 2 هفته باشد، و واقعاً 100٪ به آن ادامه دهید تا اینکه در طول ماهها یا حتی سالها آن را نیمه کاره بگذارید.
کلاسها استفاده ناکارآمد از زمان و پول هستند
با در نظر گرفتن همه چیز، شما بازدهی بسیار ضعیفی برای زمان و تلاش خود در کلاسهای گروهی دریافت میکنید. دو مشکل وجود دارد. اولین مورد این است که کلاس با سرعت کندترین دانش آموز خود حرکت میکند. دوم این است که یادگیری یک زبان خارجی یک فرآیند نسبتاً شخصی است – همه افراد طبیعتاً برخی از کلمات یا موضوعات را راحتتر از دیگران یاد میگیرند، بنابراین کلاس نمیتواند نیازهای شخصی هر دانشآموز را به خوبی یا به موقع برطرف کند.
انگیزه خود را برای یادگیری یک زبان جدید بشناسید
حتی گفتن این حرف احمقانه است، اما دانستن اینکه چرا در حال یادگیری یک زبان خارجی هستید، کلید تسلط بر آن است. بسیاری از مردم بدون اینکه بدانند برای چه چیزی از آن استفاده خواهند کرد، شروع به یادگیری زبان میکنند و مطمئناً شکست میخورند. شما میتوانید تمام نکات و ترفندهایی را که برای یادگیری یک زبان وجود دارد بدانید، اما اگر دلیل آن را ندانید، چگونه زندگی شما را غنی میکند، به احتمال زیاد انگیزه خود را از دست خواهید داد و یادگیری از بین میرود.
آیا به دنبال شروع یک زندگی جدید در کشور دیگری هستید؟ شما یک زبان خارجی را یاد میگیرید زیرا مجذوب این فرهنگ هستید و میخواهید در اعماق آن غوطه ور شوید؟ آیا قصد سفر به یک سرزمین خارجی را دارید و به سادگی میخواهید بتوانید غذای خیابانی سفارش دهید و به راننده تاکسی به زبان محلی بگویید کجا میروید؟ اینها همه انگیزههای خوبی برای یادگیری یک زبان خارجی هستند. انگیزه چیز پیچیدهای است. شما میتوانید برای مدت کوتاهی چیزی سخت را یاد بگیرید. اما در درازمدت، باید از تلاشهای خود سود عملی ببرید. بدون آن، شما در نهایت میسوزید.
اهداف آموزشی را برای یادگیری یک زبان خارجی تعیین کنید
اهداف یادگیری زبان در صورتی بهترین هستند که کوتاه، ساده و به راحتی قابل اندازهگیری باشند. بسیاری از ما با گفتن این جمله که «من میخواهم شش ماه دیگر به زبان ژاپنی مسلط باشم» شروع به مطالعه زبان میکنیم. مشکل این است که تسلط چیست؟ مسلط به چه صورت؟ گفتگوی خودمانی؟ خواندن و نوشتن؟ در مورد مسائل حقوقی برای کسب و کار خود بحث میکنید؟ در عوض، بهتر است اهداف مشخصی را تعیین کنید. با چیزی مانند این شروع کنید: «تا پایان امروز، من میدانم چگونه به کسی سلام کنم و خودم را معرفی کنم. دو روز دیگر یاد خواهم گرفت که چگونه از کسی بپرسم که چه کار میکند و برای او توضیح دهم که چه کار میکنم. تا پایان هفته، من میدانم چگونه غذا تهیه کنم و از گرسنگی جلوگیری کنم.
با 100 کلمه رایج شروع کنید
همه واژگان یکسان ایجاد نمیشوند. برخی به شما بازگشت سرمایه بهتری نسبت به دیگران میدهند. با 100 کلمه رایج شروع کنید و بارها و بارها با آنها جمله بسازید. به اندازه کافی گرامر یاد بگیرید که بتوانید این کار را انجام دهید و آن را انجام دهید تا زمانی که با همه آنها احساس راحتی کنید.
دیکشنری همراه داشته باشید
این تفاوت بسیار بزرگتر از آنچه انتظار داشتم ایجاد کرد. وقتی دیکشنری دارید، یک تفاوت فوری ایجاد میشود. داشتن آن بر روی تلفن شما عالی است، زیرا دو ثانیه طول میکشد تا چیزی را در میانه مکالمه جستجو کنید. چون از آن در مکالمه استفاده میکنید، احتمال اینکه بعداً آن را به خاطر بیاورید بسیار بیشتر است.
به تمرین زبان جدید در ذهن خود ادامه دهید
کاربرد دیگر فرهنگ لغت شما این است که میتوانید در حالی که روز خود را سپری میکنید و با کسی صحبت نمیکنید تمرین کنید. خود را به چالش بکشید تا به زبان جدید فکر کنید. همه ما مونولوگهایی داریم که در سرمان اجرا میشود و معمولاً به زبان مادری ما اجرا میشود. میتوانید به تمرین و ساختن جملات و مکالمات جعلی در ذهن خود به زبانی جدید ادامه دهید. در واقع، این نوع تجسم به مکالمات بسیار آسانتری منجر میشود، وقتی واقعاً آنها را داشته باشید.
شما قرار است چیزهای احمقانه زیادی بگویید. قبول کن
وقتی برای اولین بار اسپانیایی یاد میگرفتم، یک بار به گروهی از مردم گفتم که آمریکاییها در غذای خود کاندوم زیادی میگذارند. بعداً به دختری گفتم که بسکتبال من را شاخ میکند. اوم، بله… این اتفاق خواهد افتاد.
الگوهای تلفظ را مشخص کنید
همه زبانهای مبتنی بر لاتین الگوهای تلفظ مشابهی بر اساس کلمات لاتین خواهند داشت. به عنوان مثال، هر کلمه ای که در انگلیسی به «-tion» ختم میشود، تقریباً همیشه به «-ción» در اسپانیایی و «-ção» در پرتغالی ختم میشود. انگلیسی زبانان به دلیل اضافه کردن “-o” “-e” یا “-a” به انتهای کلمات انگلیسی برای گفتن کلمات اسپانیایی که نمیدانند بدنام هستند.
از دورههای صوتی و آنلاین برای 100 کلمه اول و گرامر پایه استفاده کنید. پس از آن فقط باید برای مرجع استفاده شوند و نه بیشتر. به یاد داشته باشید، بزرگترین بازگشت سرمایه در هنگام یادگیری یک زبان خارجی این است که خود را مجبور کنید تا با دیگران صحبت کنید و با آنها ارتباط برقرار کنید.
بعد از 100 کلمه اول، روی مکالمه تمرکز کنید
مطالعات نشان داده است که متداول ترین 100 کلمه در هر زبان 50 درصد از کل ارتباطات گفتاری را تشکیل میدهد. رایج ترین 1000 کلمه 80 درصد کل ارتباطات گفتاری را تشکیل میدهد. متداولترین 3000 کلمه 99 درصد ارتباطات را تشکیل میدهد. به عبارت دیگر، یادگیری لغات بیشتر بازدهی کاهشی دارد. گرامر پایه باید شما را وادار کند که جملات اساسی را در عرض چند روز بیان کنید.
“رستوران کجاست؟”
“من میخواهم دوست شما را ملاقات کنم.”
“خواهرت چند سالشه؟”
“آیا فیلم را دوست داشتید؟”
چند صد کلمه اول شما را خیلی بهتر میکند. از آنها استفاده کنید تا با گرامر، اصطلاحات، عامیانه و ساختن افکار، جوکها و ایدهها در زبان جدید تا حد امکان راحت باشید. هنگامیکه بتوانید به طور مداوم در زبان جدید شوخی کنید، این نشانه بسیار خوبی است که زمان آن رسیده است که دایره لغات خود را گسترش دهید. بسیاری از مردم سعی میکنند دایره لغات خود را خیلی سریع و خیلی زود گسترش دهند. این اتلاف وقت و تلاش است زیرا آنها هنوز با مکالمات اولیه در مورد اینکه اهل کجا هستند راحت نیستند، با این حال در حال مطالعه واژگان در مورد اقتصاد یا پزشکی هستند. با عقل جور در نمیآید.
مغز را هدف بگیرید
میدانید چگونه وقتی ساعتها و ساعتها بهطور مداوم کارهای فکری زیادی انجام میدهید، در نقطهای از زمان مغزتان مانند یک توده آبگوشت احساس میکنید؟ برای آن لحظه در هنگام یادگیری زبانهای خارجی عکس بگیرید. تا زمانی که به مرحله جذب مغز نرسیدهاید، احتمالاً زمان یا تلاش خود را به حداکثر نمیرسانید.
از New Language Daily استفاده کنید
تا زمانی که تواناییهای مافوق بشری نداشته باشید، اگر اغلب و به طور مداوم از آن استفاده نکنید، نمیتوانید به زبانی مسلط شوید. بهترین راه برای اطمینان از اینکه هر دو علامت را میزنید، استفاده روزانه از آن است. به آن مونولوگهای ذهنی ادامه دهید. 100 کلمه و عبارت مکالمهای که یاد گرفتید را مرور کنید تا جا بیافتند. بهتر است خود را در زبان جدید غرق کنید. تغییر زبان عامل در مرورگر یا تلفن شما را برای چند روز سرگردان میکند، اما شما را به دیدن زبان در زندگی روزمره عادت میدهد. در مسیر رفت و آمد خود به پادکست یا رادیو به زبان مقصد خود گوش دهید. ویدیوهای YouTube را به زبانی که میخواهید یاد بگیرید تماشا کنید. بسیاری از ویدیوهای خارجی زبان زیرنویس انگلیسی خواهند داشت.
“چگونه میگویید X؟” مهمترین جمله ای است که میتوانید یاد بگیرید
آن را زود یاد بگیرید و اغلب از آن استفاده کنید.
تدریس خصوصی یک به یک بهترین و کارآمدترین استفاده از زمان است
همچنین معمولاً بسته به زبان و کشور، گرانترین استفاده از زمان است. اما اگر پول دارید، گرفتن یک معلم خصوصی و نشستن با او برای چند ساعت هر روز سریعترین راه برای یادگیری یک زبان خارجی است.
با کسی قرار ملاقات بگذارید که به زبان مقصد صحبت میکند و نه زبان مادری شما
در مورد سرمایه گذاری و انگیزه صحبت کنید. یک ماه دیگر مسلط خواهید شد. اگر نمیتوانید یک نفر را پیدا کنید که با شما مدارا کند، یک دوست زبان را به صورت آنلاین پیدا کنید. تعدادی وب سایت خارجی وجود دارد که میخواهند انگلیسی یاد بگیرند و مایلند زمان تمرین را به زبان مادری خود با تمرین به زبان شما عوض کنند.
چت فیسبوک + ترنسلیت گوگل = برنده شدن
به طور جدی، تکنولوژی شگفتانگیز است.
وقتی یک کلمه جدید یاد میگیرید، سعی کنید فوراً چند بار از آن استفاده کنید
وقتی توقف میکنید و کلمه جدیدی را در مکالمه جستجو میکنید، نکتهای را برای استفاده از آن در دو یا سه جمله بعدی که میگویید مشخص کنید. مطالعات یادگیری زبان نشان میدهد که شما باید در عرض یک دقیقه پس از یادگیری یک کلمه، یک ساعت پس از یادگیری آن، یک روز و غیره مقدار مشخصی از تکرار را تکرار کنید. سعی کنید فوراً چند بار از آن استفاده کنید و سپس دوباره در روز بعد از آن استفاده کنید. این احتمال وجود دارد که یاد بگیرید.
برنامههای تلویزیونی، فیلمها، روزنامهها و مجلات مکملهای خوبی هستند
اما نباید آنها را اشتباه گرفت یا جایگزینی برای عمل مشروع کرد.
بیشتر مردم مفید هستند، بگذارید کمک کنند
اگر در یک کشور خارجی هستید و سعی در خرید چیزی از فروشگاه مواد غذایی دارید، از افراد تصادفی کمک بخواهید. به چیزی اشاره کنید و بپرسید چگونه آن را بیان کنید. از آنها سوال بپرسید. اکثر مردم دوستانه هستند و مایلند به شما کمک کنند. یادگیری یک زبان خارجی برای افراد خجالتی نیست.
ابهامات زیادی وجود خواهد داشت
واقعیت این است که برای بسیاری از کلمات، ترجمهها مستقیم نیستند. “گوستار” ممکن است تقریباً به معنای «دوست داشتن» در اسپانیایی باشد، اما در استفاده، ظریفتر از آن است. این برای موقعیتها و زمینههای خاص استفاده میشود، در حالی که در انگلیسی ما از “like” به عنوان یک فعل عمومی استفاده میکنیم که هر چیزی را که دوست داریم یا به آن اهمیت میدهیم پوشش میدهد. این تفاوتهای ظریف، بهویژه در مکالمات جدی یا احساسی، میتوانند اضافه شوند. مقاصد را میتوان به راحتی تفسیر کرد. گفتوگوهای ظریف بر سر موضوعات مهم احتمالاً به تلاش دوچندان برای مشخص کردن معنای دقیق هر فرد نسبت به دو زبان مادری نیاز دارد. مهم نیست که چقدر در زبان جدید خود خوب هستید، احتمالاً درک کاملی از تفاوتهای شهودی جزئی بین هر کلمه، عبارت یا اصطلاحی که یک زبان مادری بدون زندگی سالها در کشور انجام میدهد، نخواهید داشت.
این مراحلی است که شما برای یادگیری یک زبان خارجی طی میکنید
اول، شما میتوانید کمی صحبت کنید و چیزی نفهمید. آن وقت میتوانید خیلی بیشتر از آنچه صحبت میکنید بفهمید. سپس شما مکالمه میکنید، اما این نیاز به کمی تلاش ذهنی دارد. پس از آن، میتوانید بدون تلاش ذهنی آگاهانه صحبت کنید و بفهمید (یعنی لازم نیست کلمات را در ذهن خود به زبان مادری خود ترجمه کنید). هنگامیکه بتوانید بدون فکر کردن در مورد آن صحبت کنید و گوش دهید، بدون هیچ تلاشی شروع به فکر کردن به خود زبان خارجی خواهید کرد. هنگامیکه این اتفاق میافتد، شما واقعاً به سطح بالایی رسیده اید.
در نهایت، راهی برای سرگرمی پیدا کنید
مانند هر چیز دیگری، اگر میخواهید به آن پایبند باشید، باید راهی برای سرگرم کردن آن پیدا کنید. افرادی را پیدا کنید که از صحبت کردن با آنها لذت میبرید. به رویدادهایی بروید که میتوانید در حین انجام یک کار سرگرم کننده تمرین کنید. فقط در کلاس جلوی کتاب ننشینید، در غیر این صورت ممکن است به سرعت از بین بروید. در مورد موضوعات شخصی که به آنها اهمیت میدهید صحبت کنید. درباره شخصی که با او صحبت میکنید اطلاعات کسب کنید. آن را شخصی کنید، یک تجربه زندگی کنید، یا در غیر این صورت در یک فرآیند طولانی و لذتبخش قرار خواهید گرفت که احتمالاً به فراموشی تمام چیزهایی که آموختهاید ختم میشود. حالا برو یاد بگیر!