شاید شما از آن دسته افرادی باشید که با شنیدن کلمه “آسیب پذیری” به خود میپیچند. شاید همین فکر آسیبپذیرتر بودن باعث تهوع شما شود و تصاویری از دست در دست گرفتن دور آتش کمپ در حالی که گریه میکنید به خاطر اینکه بهترین دوستتان شما را آنطور که دوستش دارید دوست ندارد یا هر چیز دیگری را به ذهنتان بیاورد. خب، مارک منسن اینجاست تا به شما بگوید که آسیبپذیری بسیار سادهتر، پیش پا افتادهتر، و در عین حال بسیار قدرتمندتر از همه تصورات از پیش تعیینشده است که ممکن است داشته باشید.

آسیب پذیری
این لیست را بخوانید و به من بگویید که آیا هر یک از آنها در مورد شما صدق میکند:
شما دائماً درگیر موضوعات گفتگوی کسل کننده میشوید، زیرا آنها “ایمن” و سطحی هستند و لازم نیست خطر توهین یا تحریک کسی را با آنها بپذیرید.
شما در شغل یا سبک زندگیای گیر کردهاید که واقعاً از آن لذت نمیبرید، زیرا دیگران همیشه به شما میگویند که این ایده خوبی است و نمیخواهید دیگران را ناراحت یا ناامید کنید.
و شما به اندازهای که میتوانستید ورزش نکردهاید یا خود را مرتب نکردهاید زیرا نمیخواستید زیاد برجسته شوید.
لباس پوشیدن بسیار خوب باعث میشود احساس ناراحتی کنید.
لبخند زدن به غریبهها باعث میشود احساس ترسناکی کنید.
ایده درخواست از کسی آشکارا شما را به دلیل رد احتمالی میترساند.
درباره صبر در قرن 21 اینجا بخوانید
همه اینها نشانههای یک مشکل ریشهای هستند: ناتوانی در آسیبپذیر کردن خود. به بسیاری از ما آموزش داده نشده است که چگونه احساسات خود را آزادانه بیان کنیم. به هر دلیلی – شاید وضعیت خانه ما، شاید آسیبهای دوران کودکی، شاید والدین ما نیز هرگز احساسات خود را ابراز نکرده اند – ما با عاداتی بزرگ شدهایم که عمیقاً درونمان جاسازی شدهاند تا ما را خفه نگه دارند.
بحث برانگیز نباشید منحصر به فرد نباشید هیچ کاری “دیوانه” یا “احمقانه” یا “خودخواهانه” انجام ندهید. منم همینطور بودم در تمام زندگی جوانیام از اینکه کسی مرا دوست نداشته باشد میترسیدم. تصور صرف اینکه کسی از من متنفر باشد، دختر یا پسر، به معنای واقعی کلمه مرا شبها بیدار نگه میدارد. در نتیجه، همه جنبههای زندگی من حول محور خوشایند مردم میچرخید، عیوبم را پنهان میکردم، ردپایم را میپوشاندم، دیگران را سرزنش میکردم. همه اینها ممکن است عجیب و غریب و جدید به نظر برسد. به من اعتماد کن، اینطور نیست. برقراری ارتباط با دیگران از طریق آسیب پذیر بودن – برخلاف جبران بیش از حد و تلاش برای جلب علاقه همه – به برخی از بهترین تعاملات و روابط زندگی شما منجر میشود.
آسیب پذیری واقعا چیست
بسیاری از مردم – به ویژه آنهایی که تمام زندگی خود را صرف پوشاندن احساسات خود کردهاند – به سختی میدانند آسیب پذیری دقیقا چیست؟ آسیب پذیری انتخاب آگاهانه این است که احساسات یا خواستههای خود را از دیگران پنهان نکنید. خودشه. شما آزادانه افکار، احساسات، خواستهها و نظرات خود را بدون توجه به اینکه دیگران ممکن است در مورد شما فکر کنند، بیان میکنید. این میتواند به سادگی تعریف کردن از یک نفر در مورد زیبایی ظاهری او، نزدیک شدن به غریبه جذابی که نمیشناسید، ایجاد مرزهای واضح و محکم، یا ابراز عشق بی پایان خود به کسی باشد.
این میتواند به معنای قرار دادن خود در موقعیتی باشد که طرد شوید، گفتن یک شوخی که ممکن است خندهدار نباشد، اظهار نظری که ممکن است دیگران را آزار دهد، پیوستن به جدول افرادی که نمیشناسید، گفتن به کسی که مجذوب آنها شدهاید. تمرین آسیبپذیری واقعاً به سادگی انجام این کارها است. اما در حالی که آسیب پذیرتر بودن ساده است، همیشه آسان نیست. این به این دلیل است که همه این چیزها به شما نیاز دارند که به نحوی از نظر احساسی بتوانید خود را بیرون بکشید. این خطرناک است و آسیب پذیر بودن اغلب پیامدهای واقعی دارد. اما کلید آسیبپذیری واقعی این است که شما مایل به پذیرش عواقب آن هستید.
شما به برخی افراد توهین خواهید کرد. برخی از افراد را خاموش خواهید کرد. ممکن است یک دوست یا مشتری یا یک شریک عاشقانه را از دست بدهید. اما آسیب پذیری مسیر ارتباط واقعی انسانی است.
راههایی برای آسیب پذیری بیشتر
اکنون که به پذیرش آسیبپذیری فکر میکنید و در آن مسیر به سمت ارتباط واقعی انسانی قرار میگیرید، اجازه دهید راههایی را با شما در میان بگذارم تا در زندگی روزمرهتان آسیبپذیرتر باشید.
اعتراف کنید که از چیزی ناراحت هستید
در مورد آن فکر کنید: اگر کسی آشکارا در کاری بد است – خواه بازی گلف او باشد یا مذاکرات تجاری پرمخاطب – احتمالاً هیچ چیز ارزشمندتر از این نیست که آشکارا در مورد مهارت خود در آن کار لاف بزنید. از سوی دیگر، وقتی کسی آشکارا اعتراف میکند که واقعاً چیزی را دوست دارد، احتمالاً به خاطر آن بیشتر به او احترام میگذارید (البته تا زمانی که در مورد آن خیلی ناامید نباشند). اگر از قرار دوستی بدتان میآید، به یک دوست در مورد آن بگویید و در مورد کارهایی که میتوانید برای بهتر شدن انجام دهید بازخورد بخواهید.
اگر در برقراری ارتباط با افراد در محل کار خوب نیستید و فکر میکنید که این کار بر عملکرد شغلی شما تأثیر میگذارد، به برخی از همکاران خود بگویید که روزهای سختی را سپری میکنید و ببینید آیا توصیهای برای شما دارند یا خیر. نکته این است که شما سعی نمیکنید چیزی باشید که نیستید. شما میپذیرید که چه کسی هستید، عیوب و همه چیز. مردم این را به عنوان رفتاری باورنکردنی با اعتماد به نفس خواهند دید و در نوع خود پاسخ خواهند داد.
آسیب پذیری
به جای سرزنش دیگران، مسئولیت پذیر باشید
همه ما فردی را میشناسیم که به نظر میرسد همیشه شخص دیگری (یا هر کس دیگری) را برای مشکلات خود مقصر میداند:
مردی که “زن دروغگوی سابق” خود را مقصر تمام مشکلات رابطه فعلی خود میداند. اگر فقط اذعان کند که همه چیز خوب نبوده و گاهی شریک بدی بوده و سپس برای رفع آن تلاش کند، وضعیت بسیار بهتری خواهد داشت.
همکار که دائماً از اهداف عملکردی خود کوتاه میآید و فرهنگ اداره یا اقتصاد یا اساساً هر چیزی جز بی کفایتی خود را مقصر میداند. فقط وقتی در مورد چیزی به کمک نیاز دارید بپذیرید و کسی را پیدا کنید که بتواند به شما کمک کند تا بهتر شوید.
دلیل اینکه مسئولیت مشکلات خود را بسیار قدرتمند میدانید این است که کنترل راهحل را در اختیار شما قرار میدهد. وقتی دیگران را سرزنش میکنید، کنترل را به همه و همه چیز در اطراف خود میسپارید و نمیتوانید همه و همه چیز را در اطراف خود کنترل کنید. ممکن است شما مقصر وضعیت بد فعلی خود نباشید، اما این که قدم بردارید و بگویید که قرار است از آن مراقبت کنید، یک حرکت قدرتی است.
این نشان میدهد که شما تحت فشارهای خارجی برای نگاه کردن، عمل کردن یا احساس به گونهای خاص نیستید – در عوض واقعیت را همان طور که هست میپذیرید و تصمیم میگیرید با آنچه دارید کار کنید. این یک نمونه درخشان از آسیب پذیری است زیرا شما میگویید “من یک مشکل دارم. من کامل نیستم، اما اشکالی ندارد. من میتوانم با آن کنار بیایم و با آن کنار خواهم آمد.
به کسی بگویید که آزاردهنده/بی احساس است
این یکی ممکن است راهی واضح برای آسیب پذیر بودن به نظر برسد و باید معمولی باشد، اما در واقع آنقدرها هم که فکر میکنید رایج نیست. بسیاری از ما سعی میکنیم پوستی ضخیم بپوشیم و فقط پوزخند بزنیم و آن را تحمل کنیم وقتی که مردم به نقاط دردناک ما سوزن میزنند یا فقط در حال نیش زدن هستند. ممکن است به سادگی کسی باشد که در مورد شما یا اطرافیانتان اظهار نظر یا شوخی غیرمجاز میکند که کمی زیادهروی کرده است. یا شاید به این دلیل است که گاهی اوقات شریک شما چقدر بی احساس است (به هر حال که ممکن است نداند که بی احساس است).
فراخوانی آنها زمانی که واقعاً از خط عبور میکنند شما را آسیب پذیر میکند. شما احساسات و نظر خود را در مورد آن شخص مشخص میکنید. این مخاطره آمیز است. اوضاع میتواند تشدید شود. برخی آن را بیشتر از دیگران شخصی میگیرند. و برخی از مردم ممکن است از اینکه شما “قایق را تکان میدهید” یا هر چیز دیگری آزرده خاطر شوند. اما اگر میدانید برای چه چیزی دفاع میکنید و از آن دفاع میکنید، این یک شکل قدرتمند از آسیب پذیری است. با این حال، توجه داشته باشید که بین فراخواندن کسی به دلیل ظالمانه بودن، و فراخواندن کسی به دلیل مخالفت با او تفاوت وجود دارد. دومی مزخرف است و اوضاع را بدتر میکند نه بهتر.
به کسی بگویید که از او قدردانی/تحسینش/احترام/دوستش دارید
این ممکن است شکل نهایی آسیبپذیری باشد، و احتمالاً راحتترین نوع آسیبپذیری است. این فقط برای اینکه به شخص دیگری بگویید فکر میکنید دوست داشتنی است، برای اینکه به دوستتان بفهمانید که واقعاً او را به عنوان یک شخص تحسین میکنید، برای ابراز احترام و عشق به والدینتان، و بله، حتی اعتراف به عشق بی پایانتان صدق میکند. همه اینها مستلزم این است که شما آسیب پذیر باشید، زیرا هرگز نمیدانید که دیگران دقیقاً چه احساسی نسبت به شما دارند، که میتواند به این معنی باشد که احساسات او ممکن است با شما مطابقت نداشته باشد، که میتواند باعث عدم تعادل در احساسات شما شود.
بیایید در مورد مرز باریک بین آسیب پذیری و روان پریشی عاطفی صحبت کنیم.
آسیب پذیری چیست
بسیاری از مردم درک خوبی از آسیبپذیری واقعی ندارند. به طور معمول، سردرگمی خود را به یکی از دو شکل نشان میدهد: 1) استفاده از آسیبپذیری بهعنوان «تاکتیک» دیگر برای اینکه مردم شما را دوست داشته باشند/جذابیت پیدا کنند/با شما بخوابند/به شما پول بدهند/و غیره، یا 2) استفاده از روان پریشی عاطفی به عنوان راهی برای آسیب پذیر بودن
بیایید به هر یک از اینها بپردازیم.
آسیب پذیری یک “تاکتیک” نیست
مشکل بسیار رایجی که مردم با آن مواجه میشوند این است که آسیبپذیری را به عنوان تاکتیک دیگری میبینند که میتوانند بر روی افراد دیگر «استفاده» کنند تا آنها را وادار کنند که آنها را به روشی خاص مشاهده کنند. این اشتباه است.
اگر به کسی میگویید که هنگام مرگ سگتان چه احساسی داشتید، یا رابطه تیرهای با پدرتان داشتید، اما همه این کارها را فقط برای این انجام میدهید که آنها را وادار کنید که شما را بیشتر دوست داشته باشند، این آسیب پذیری نیست، دستکاری است. مشکل اینجاست که اصل نیست و بنابراین آسیب پذیر نیست. نه تنها به جعلی بودن و بی اعتبار بودن خود ادامه میدهید، بلکه اکنون در حال خراب کردن برخی از ارزشمندترین خاطرات زندگی خود هستید تا سعی کنید کسی شما را دوست داشته باشد.
آسیبپذیری واقعی به این نیست که چه کاری انجام میدهید، بلکه به دلیل این است که چرا آن را انجام میدهید. این نیت پشت رفتار شماست که آن را واقعاً آسیب پذیر میکند (یا نه). آیا به این دلیل شوخی میکنید که فکر میکنید خنده دار است (این آسیب پذیر بودن است)، یا به این دلیل که میخواهید دیگران بخندند و فکر کنند شما خنده دار هستید (این یعنی نیازمند بودن)؟
آیا کسب و کار خود را به این دلیل شروع میکنید که از کار روزانه خود خسته شدهاید و چیزی را پیدا کردهاید که واقعاً میخواهید امتحان کنید (آسیب پذیر بودن) یا به این دلیل که کتابی را خواندهاید که به شما گفته است تنها راه موفقیت داشتن یک کتاب است. کسب و کار و میخواهید مردم را تحت تاثیر قرار دهید (این خیلی ناراحت کننده است،)؟ هدف آسیبپذیری واقعی این نیست که آسیبپذیرتر به نظر برسیم، بلکه این است که خود را تا حد امکان واقعی بیان کنید.
تخلیه عاطفی و آسیب پذیری
مسئله دیگری که مردم با آن مواجه میشوند استفاده از استفراغ عاطفی به عنوان راهی برای آسیب پذیر شدن است. استفراغ عاطفی زمانی است که شما به طور ناگهانی مقدار نامناسبی از احساسات و سابقه شخصی را در یک مکالمه خالی میکنید، که معمولاً باعث وحشت کامل شخصی که گوش میدهد، میشود. استفراغ عاطفی دشوار است، زیرا از یک سو، واقعا آسیب پذیر است، اما از سوی دیگر، دافع و غیرجذاب است. در واقع، شما در مورد اینکه چقدر نیازمند و رقتانگیز هستید، صریح و اصیل هستید. چه پنهان و چه آشکار، نیاز هرگز جذاب نیست. مشکل استفراغ عاطفی این است که اگر نیاز زیادی را در خود نگه میدارید، باید به نحوی آن را برطرف کنید. این همان چیزی است که من از آن به عنوان دوره درد یاد میکنم.
اشتباهی که افراد در مورد استفراغ عاطفی مرتکب میشوند این است که انتظار دارند با عمل ساده استفراغ آن به طور ناگهانی مشکلات آنها برطرف شود. اما هدف از استفراغ عاطفی این است که شما را از مشکلات خود آگاه میکند تا بتوانید آنها را برطرف کنید. وقتی در دیوارهای پوشیده شده ذهنمان منزوی هستیم، به راحتی میتوان باور کرد که در هر چیزی که فکر میکنیم یا احساس میکنیم توجیه شدهایم. زمانی که آن افکار و احساسات را در معرض نور قرار میدهیم، متوجه میشویم که چقدر از مسیر دور شدهایم و این به ما امکان میدهد در آینده خود را دوباره تنظیم کنیم.
قدرت در آسیب پذیری
اگر دقت کرده باشید، متوجه شدهاید که آسیبپذیری واقعی، شکلی از قدرت را نشان میدهد. شکلی عمیق و ظریف از قدرت. برن براون در کتاب خود با عنوان «جسور بزرگ» در این باره صحبت میکند. فردی که میتواند خود را آسیب پذیر کند و نقاط ضعف خود را بدون توجه به آنچه دیگران فکر میکنند آشکار کند، به دنیا میگوید: «برای من مهم نیست که شما در مورد من چه فکری میکنید. این چیزی است که من هستم و حاضر نیستم شخص دیگری باشم.
این قانون معکوس در عمل است: برای اینکه انعطافپذیرتر و قدرتمندتر شوید، ابتدا باید عیبها و ضعفهای خود را آشکار کنید تا دنیا ببیند. با انجام این کار، آنها قدرت خود را بر شما از دست میدهند و به شما این امکان را میدهند که زندگی خود را با صداقت و نیت بیشتری زندگی کنید.